نیشخندِ گوشه لبش عمیقتر شد:
_میبینم که شجاع شدی جونگکوک!
بی اهمیت به تیکه ای که ویرا داشت بهش مینداخت کلتشو دوباره پشت کمرش جاساز کرد و سفت تهیونگو چسبید تا از اون شکنجه گاه کوفتی دورش کنه.همینکه از اون زیرزمین نمور و سرد زدن بیرون یونگی سر
رسید :
_سروصدا شنیدم،اتفاقی افتاده؟؟؟_اره متاسفانه ویرا باز زده به سرش ......
_یونگی ؛جیمی هم داخله حواست بهش باشه!
با تأمل به زبون اورد که یونگی سری تکون داد.
ویرای خوشگلمون🫠~~~~~~~~~~~~~~~~~
با اخمایی درهم کمکش کرد رو تخت دراز بکشه و درحالی که زیرلب داشت خودشو سرزنش میکرد بسمت سرویس بهداشتی رفت تا وسایل مورد نیازو برای ضدعفونی زخمش بیاره.
با وسایلای داخل دستش از سرویس بهداشتی زد بیرون که با دیدن اینکه تهیونگ داره از جاش بلند میشه عصبانی رو کرد بهش:
_چیکار میکنی وی !؟ دراز بکش بزار زخماتو ضدعفونی کنم !
_چیز مهمی نیس فقط چندتا خراشِ کوچیکه .
_ولی بازم لازمه که ضد عفونی بشه!
YOU ARE READING
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
General Fictionژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...