جونگکوک نیم خیز شد و با چشمایی گرد به تهیونگ که بازوشو گرفته تو دستش و فشار میداد زل زد.ویرا چند قدمی جلوتر اومد ، همینطور که کتشو درمیاورد انداخت روی کاناپه داخل اتاق و کراواتشو شل کرد.
با ایستادن جلوی تخت از یقه کوک گرفت و با شدت کشیدش که بهت زده از تخت پایین پرید .
بدون اینکه بهش اجازه هضم موقعیتشو بده بطرف دیوار هلش داد و با کوبیدن پشت کمرش به دیوار گردنشو زیر دستش فشرد.
جونگکوک درحالیکه کاملا جا خورده بود و حس خفگی میکرد به دستش کوبید تا از خودش جدا کنه ، ولی زورش نرسید.
ویرا با ابروهایی گره خورده خشمگین لب زد:
_مگه بهت اخطار ندادم جونگکوک!_دا ... داری ...خف...خفم ..میک-..
به سختی کلمات از بین لبهاش درحالیکه برای ذره ای بلعیدن هوا باز و بسته میشد بیرون پرید که تهیونگ زودتر دست جنبید و دوید تا جداشون کنه.
از یقه ویرا گرفت و با شدت پرتش کرد عقب که ویرا برای حفظ تعادلش چند گامی تلو خورد.
جونگکوک همین حین هوارو با دم عمیق به ریه هاش فرستاد و سرفه کنان به گلوش چنگ زد.
STAI LEGGENDO
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
Narrativa generaleژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...