تهیونگ که احساس پوچی شدید میکرد بدون هیچ حس و عکس العملی فقط منتظر بود ببینه چجوری دخترِ روبه روش میتونه ارومش کنه با برخورد داخلِ دست نرم شخصی روی لبهاش توجهش به سمت شخصی که دستشو بین لباشون گذاشته بود جلب شد و بدنبالش اخماش بشدت توهم رفت.
دختره با زبری که روی لبش حس میکرد چشماشو با تعجب باز کرد چون اون لبهای نرم بهشون نمیخورد همچین زمخت باشن .
با عقب کشیدنش با اخم به روی دست شخص که روش بوسه زده بود و بعد به خودش نگاه کرد و با دیدن جونگکوک جا خورد.
جونگکوک که از حرکتش کاملا راضی بود پوزخند غلیظی رو لبش نشست و رو به دختر بحرف اومد:
_که میتونی آرومش کنی اره؟
یه تای ابروشو بالا انداخت و با چشمایی غضبناک بهش خیره شد:
_تا ندادمت دست سگام زنده زنده بگانت گورتو از کلابم گم کن.درسته تنها کلاب خودش نبود و قسمتی از سرمایه گذارش بود ولی از یه طرف پاتوق همیشگیش بود و همه ازش بدجور حساب میبردن ، پس دختره بدون حرف با اخمایی گره خورده بدون معطلعی زد بیرون.
تهیونگ بی حوصله چشمی چرخوند ؛ بلند شد تا کلاب و ترک کنه که دستش از پشت توسط جونگکوک کشیده شد:
_پس بخاطر همین منو تمام مدت پس میزدی اره؟
BINABASA MO ANG
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
General Fictionژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...