از داخل سرویس بهداشتی بیرون اومد ناگهان در اتاقش باز شد و جیمین پرید داخل اتاق .
_ته-..
تهیونگ به معنای ساکت شو دستشو روی دماغش گذاشت و هیسی کرد.جیمین با اشاره تهیونگ تازه نگاهش به جونگکوک که روی تخت خوابیده بود افتاد.
با ابروهایی بالا رفته به تهیونگ چشمکی زد .
_اوپس!تهیونگ با دست محکم پس کلش کوبید و هلش داد از اتاق بیرون .
جیمین با شیطنت از لای در ، دوباره خواست جونگکوک لختُ که لای ملحفه پیچیده شده بود و دید بزنه که تهیونگ با بیرون زدن از اتاق در رو پشت سرش بست._خیالت تخت اینجا دوربین نداره.
تهیونگ با این حرف جیمین با دلتنگی اغوشش و به روش باز کرد که جیمین دست از شیطنت برداشت و دستاشو دور کمر تهیونگ حلقه کرد .تو اغوش گرمش فرو رفت و نفس عمیقی و اسوده ای کشید.
_خیلی نگرانت بودم ، ولی یونگی بهم گفت که بزودی میبینمت...
تهیونگ جدی و سرد لب زد :
_هنوزم با یونگی؟جیمین به ارومی از اغوش تهیونگ بیرون اومد و با شرم خواستنی به چشماش زل زد:
_من ، خیلی دوسش دارم تهیونگ.
VOCÊ ESTÁ LENDO
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
Ficção Geralژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...