بقدری مبهوت اندام مردونه و عضلانیش داخل کت و شلوار خوش دوخت تنش ، شده بود که حتی نمیتونست برای لحظه ای نگاهشو از روش برداره.با چند قدمی که جونگکوک به داخل اتاق گذاشت دوباره از سر تا پاشو زیر نگاه تیزُ گرمش گردوند و گوشه لبش از حسادت پیراهنی که یقش تا سینش باز بود، بالا رفت.
پوزخند غلیظش باعث شد اخمای جونگکوک تو هم بره و با شک به لباسش برای پیدا کردن عیب و ایرادش نگاهی بندازه.
ولی با ندیدن هیچ مشکلی دوباره نگاهشو به تهیونگ دوخت که بهش نزدیکتر شده و تو دو قدمیش ایستاده بود :
_مشکلی داره لباسم؟
با شک پرسید که سوالش بی جواب موند.تهیونگ همینطور که با انگشت شستش گوشه لبشو به آرومی میخاروند ؛ قدم کوتاهی بسمتش برداشت ، و با پر کردن فاصله بینشون دستاشو به پیراهنش رسوند و دکمه هاشو به ترتیب بست .
با این حرکت مالکانه تهیونگ نگاه جونگکوک بود که قبل از لبهاش به خنده باز شد ._پوست سفید رنگت برای به نمایش گذاشتن، زیادی تحریک آمیز و دیونه کننده بنظر میرسه جئون.
کج خند روی لبهای کوک گویای همه چیز بود:
_پس بزار بنظر بیاد.
YOU ARE READING
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
General Fictionژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...