خسته با تنی درمونده پشت در ایستاد با نفس های عمیقِ پی در پی سعی در اروم کردن خودش داشت ولی نمیتونست،هر بار که با خودش فکرمیکرد به این درد کشیدنا عادت کرده دیگه قرار نیست مثل روز اول قلب و روح زخمخوردش به درد بیاد ولی اشتباه فکر میکرد.
دستشو رو دستگیره در گذاشت و بازش کرد با ورودش هوای نفس گیر اتاق با تم مشکی قلبش بیشتر فشرده شد ، از این اتاق خاطره های خوبی بیاد نداشت تنها چیزی که هربار با ورودش به این اتاق حس کرده بود، یاد آوری درد روح و جسمش بوده .جئون ووهان در حالی که داشت اخرین کام از سیگار بی جون لابه لایِ لبهاشو میگرفت از جاش بلند شد و بدون اینکه زحمتی به خاموش کردن سیگار بین دستاش و کثیفی اتاقش بده انداختش رو زمین و با نوک کفش براق سیاه رنگش ته مونده سیگارو زیر پاش له کرد ، درست مثل کاری که قرار بود مثل همیشه بدون هیچ رحمی با پسرکش بکنه.
جونگکوک بدون حرف اضافی شروع کرد به باز کردن دکمه پیراهن سفید رنگش ، نیازی به توضیح نبود پسر دلبندش خیلی خوب یاد گرفته بود چجوری وظیفه تنبیه شدنشو به بهترین شکل ممکن بجا بیاره ؛ روتین کاری هر روزشونو مگه میشد فراموش کنه ؟؟
ESTÁS LEYENDO
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
Ficción Generalژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط اد...