5:"دستات والنتین"🖤🥀

810 85 75
                                    


خسته با تنی درمونده پشت در ایستاد با نفس های عمیقِ پی در پی سعی در اروم‌ کردن خودش داشت ولی نمیتونست،هر بار که با خودش فکر‌میکرد به این درد کشیدنا عادت کرده دیگه قرار نیست مثل روز اول قلب و روح زخم‌خوردش به درد بیاد ولی اشتباه فکر میکرد.
دستشو رو دستگیره در گذاشت و بازش کرد با ورودش هوای نفس گیر اتاق با تم مشکی قلبش بیشتر فشرده شد ، از این اتاق خاطره های خوبی بیاد نداشت تنها چیزی که هربار با ورودش به این اتاق حس کرده بود، یاد آوری درد روح و جسمش بوده .

جئون ووهان در حالی که داشت اخرین کام از سیگار بی جون لابه لایِ لبهاشو میگرفت از جاش بلند شد و بدون اینکه زحمتی به خاموش کردن سیگار بین دستاش و کثیفی اتاقش بده انداختش رو زمین و با نوک‌ کفش براق سیاه رنگش ته مونده سیگارو زیر پاش له کرد ، درست مثل کاری که قرار بود مثل همیشه بدون هیچ رحمی با پسرکش بکنه.

جونگکوک بدون حرف اضافی شروع کرد به باز کردن دکمه پیراهن سفید رنگش ، نیازی به توضیح نبود پسر دلبندش خیلی خوب یاد گرفته بود چجوری وظیفه تنبیه شدنشو به بهترین شکل ممکن بجا بیاره ؛ روتین کاری هر روزشونو مگه میشد فراموش کنه ؟؟

رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSEDonde viven las historias. Descúbrelo ahora