My crazy mafia

part 32

Rose

وقتی مادرم بهم زنگ زد که حالش بده ی لحظه دنیا برام وایساد ..

وقتی رسیدم پیشش چشماش قرمز شده بودو مدام گریه میکرد ؛ سریع با دکتر تماس گرفتمو اومد و معاینش کرد ..

فک میکردم از وقتی لیسا رو دیده حالش بهتر شده ؛ همین طورم‌ هست مدام بهم زنگ میزنه و بهونه لیسا رو میگیره و منم نمیتونم بهش بگم که لیسا زخمی شده ..

وقتی شنیدم که لیسا بهوش اومده یه تماس تصویری کوتاهی باهاش گرفتم وقتی دیدش و باهاش صحبت کرد خیلی خوشحال شد و خیالش راحت شد ..

لیسا راست میگفت مامانم خیلی شبیه مادر خودشه ..
درحالی که خواب بود تماشاش میکردم و موهاشو نوازش میکردم ..

بخاطره شغلی که دارم نمیتونم زیاد بهش سر بزنم و همش فکرم پیششه ..
اما الان با دیدنه لیسا خیلی راحت شبیه بچه ها خوابیده ..

چند دقیقه ای میشد که تو این حالت بودم و نگاش میکردم ؛ تا اینک تلفنم زنگ خورد پیشونیشو بوسیدم و از اتاق خارج شدم تا بیدار نشه ..

یانگ بود .. این موقع چی کار داشت ؟
تماس و جواب دادم تا خواستم سلام کنم صدای فریادشو شنیدم ..

اصلا خوب نیست یه اتفاقی افتاده ..

یانگ : کدوم گوری که اینقد دیر جواب دادی ؟؟
رزی : عذر میخوام قربان کار داشتم .. اتفاقی افتاده که اینقدر عصبانی هستین ؟
یانگ : همین الان تنه لشتو جم میکنی میای عمارت وگرنه هر چی دیدی از چشم خودت دیدی پارک ..

قبل از اینکه جوابی بدم گوشیو قطع کرد ..
استرس تموم تنمو فرا گرفت ..
این اصلا خوب نیست ..

دوباره یه سر به مادرم زدم تا خیالم راحت بشه براش یه نامه کوچیک نوشتم و زدم به اینه ..

سریع راه افتادم سمت عمارت ..
امیدوارم همه چی اوکی باشه اصلا حوصله داستان ندارم ..

پامو رو گاز فشار دادم و هر چقدر که نزدیک تر میشدم ترسم بیشتر میشد ..
لیسا و جنی حالشون خوبه ؟
امیدوارم مشکلی برای اونا پیش نیومده باشه ..

بعد از نیم ساعت به عمارت رسیدم و سریع با قدمای بلند به سمت دفتر یانگ میرفتم که تو راه بم بم و دیدم ..

بم : هی کجا میری با این عجله خوشگله ؟؟
رزی : بم‌ یانگ کارم‌ داره بعد از اینکه برگشتم باهات صحبت میکنم به شدت عصبانیه ..
بم : اوکی

بالاخره به دره اتاق یانگ رسیدمو یه نفس عمیق کشیدم و در زدم ..

یانگ : بیا تو ..
درو باز کردمو داخل شدم ..

همین که داخل شدم و برای احترام تعظیم کردم و بلند شدم یه سیلی محکم زد تو گوشمو تعادلمو از دست دادم و چند قدم به عقب رفتم ؛ تا چند ثانیه گوشام سوت میکشید ..