LISA
جنی سرپا به دوتا میله بسته شده بود و فقط با لباس زیر و چشماش نیمه باز بود..
و رو به روی جنی یجی بود که با شلاق به بدن جنی ضربه میزد..
چرا حس کردم قلبم به دیدن این صحنه درد شدیدی گرفت؟
چرا میخواستم یجی رو با همون شلاق تیکه تیکه کنم؟
چرا برای اولین بار دلم واسه یه دختر سوخت و هزاران چرای دیگه..یجی:ببین لیسا خوب تماشا کن با این دخترا باید این کارو کرد نه مثل ملکه ها باهاشون رفتار بشه...
و دوباره به جنی شلاق زد...
جنی نیم نگاهی با بی جونی بهم انداخت و از چشماش اشک میرخت و چیزی زیر لب گفت اما انقدر بی حال بود که قدرت حرف زدن با صدای بلند رو نداشت..سمت یجی یورش بردمو شلاق رو ازش گرفتم..
لیسا:من خوب میدونم با دخترام چطوری رفتار کنم یجی و ازت ممنون میشم تو کاری من دخالت نکنی..
با تمام عصبانیتم رو یجی داد میزدم..
یجی:میدونی از وقتی این دختر اومده یه شب رو با من نگذروندی منم بهت احتیاج دارم لیسا
لیسا:من همه چیو خوب میدونم و اینو میدونم دلیل این کار الانت چیه
یجی:خوب گوش کن لیسا اگر فردا شب رو با من نگذروندی قسم میخورم کاری کنم این دختر به صبح نکشیده اون ور جهان باشه و به عنوان یه برده استفاده بشه..
لیسا:تو جرات همچین کاریو نداری و من به این موضوع رسیدگی میکنم لعنتی خستم کردی..سمت جنی برگشتم و متوجه شدم داره نگامون میکنه..
سمتش رفتم اما جنی چشماش بسته شد و از حال رفت...سریع سمتش دویدم و دستاشو باز کردمو اونو بغل کردم..
جنی هرروز داره ضعیف تر و لاغر تر میشه..
بدنش پر از زخمای شلاق بود و ازشون خون میومد..
بازم حس درد تو قلبم، لعنت بهت لیسا اینا همش تقصیر توعه لعنتیهیجی:قسمم رو یادت باشه لیسا اونو برده میکنم
لیسا:فقط خفه شو یجیجنی رو به سبک عروس بلند کردمو از امارت بیرون زدم..
از اونجایی که من با موتور اومده بودم پس از نگهبانا سویچ یکی از ماشینا رو گرفتم و ازشون خواستم در عقب روبرام باز کنن..جنی رو روی صندلی عقب گذاشتم و خودمم سریع نشستم..
تو اینه نگاهی به جنی کردم و گفتم:
یکم تحمل کن نینی زود میرسیم و دکتر خبر میکنم..
پامو رو گاز گذاشتمو با تمام سرعت به سمت امارت حرکت کردم..گهگاهی صدای جنی رو از پشت می شنیدم که حرف میزد اما متوجه نمیشدم ..
انگار از درد ناله میکرد ..
نمی دونم چرا اما این ناله هاش که از درد بود خیلی قلبمو به درد میاورد ..
حسه عجیبی داشتم ..جنی : لی لیساا .. خودتی ؟!
با شنیده صدای جنی که اسممو صدا می زد حسکردم قلبم از جاش کنده شد ..
زدم رو ترمز برگشتم عقب نگاش نگاش کردم .

ESTÁS LEYENDO
My crazy mafia
Acciónجنی وبتون نویس معروفیه که توسط یه گروه مافیایی دزدیده میشه و شرایط برای ادامه زندگیش روز به روز سخت تر میشه.. . . . جنی:اینجا کجاست؟ لیسا:من ازت مراقبت میکنم جنی .. . . . ژانر : اکشن .. عاشقانه .. اسمات .. * * * * #jenlisa .. #blackpink .. #cheasoo...