بم پشت جعبه بزرگ آهنی پناه گرفته بود و هر از گاهی خیلی ماهرانه به افراد گروه نیمه شب شلیک میکرد ..
بم تیراندازه خیلی ماهری بود و خیلی کم پیش میومد که تیرش خطا بره ..
دونه دونه آدمای گروه نیمه شب از پله های زیر زمین تا نصف پله ها پایین می اومدن و قبل اینکه کامل وارد زیر زمین بشن توسط بم یا کشته یا مجروح میشدن..
بم : جنی عجله کن باز کن اون درو باید فرار کنیم ..
جنی ترسیده بود و نمیدونست داره چی کار میکنه
وقتی صدای شلیک میشنید گوشاشو محکم میگرفت و لباشو رو هم فشار میداد تا جیغ نزنه ..
صدای تیراندازی ها انقدری بلند بود که گوشاش درد گرفته بودو حس میکرد الان از گوشاش خون بیرون میزنه..
بعد از پیدا کردن در سعی کرد با گرفتنه دست گیره اون دره بزرگه آهنی رو بلندش کنه ..
از ترس بدنش میلرزید و به زور روی پاهاش وایساده بود
حس میکرد الانه که از حال بره یا روی پاهاش بی افته و نتونه کاری کنه ..
بم با دیدنه حاله جنی از پشت جعبه بیرون اومد و تک تک شلیک کرد به تمام کسایی که وارد زیر زمین میشدن ؛
اون سمت دره زیر زمین رفت هر کسی که وارد میشدو با یه شلیک تو مغزش به درک میفرستاد ..
بالاخره بعد از این که متوجه شد کسی وارد نمیشه زیرزمین نمیشه سمت در دوئید و درو قفل کرد ..
وقتی به سمت جنی برمیگشت متوجه ی فرد شد که تو پهلوش تیر خورده ، رو زمین میخزه و سمت جنی میره..
چاقویی از جیبش دراورده بودو میخواست هدفش یعنی جنی رو زخمی کنه..
جنی وقتی متوجه اون فرد شد ، ترسیده به دیوار چسبیدو با صدایی خیلی بلند اسم لیسا رو فریاد زد و
دستاش رو گذاشت رو دهنش و اشکاش با شدت بیشتری شروع به باریدن کردن ..بم همین طور که سمت اون دو میرفت به این فکر میکرد که واقعا جنی ام عاشق لیساس ؟؟
فکرو خیالو کنار گذاشتو قبل اینکه مرد به جنی برسه خودشو به مرد رسوند ؛ به جنی نگاهی انداخت و گفت : چشاتو ببند و گوشاتو بگیر ..
جنی کاری که بم گفتو سریع انجام داد .
بم پاشو گذاشت رو پایین گردنه مردو از موهاش گرفتو خیلی محکم با فشاره پاش و کشیدن سرش به عقب گردنشو شکست ..
طوری که کل استخونای گردنش شکست و کاملا سرش به عقب برگشت ..
دو دستی جسدو بلند کردو انداخت جایی که چشم جنی بهش نخورده .
.
میدونست که باید جنی و از هر لحاظ سالم تحویل لیسا میداد و دیدنه این چیزا براش ترسناک بود..
YOU ARE READING
My crazy mafia
Actionجنی وبتون نویس معروفیه که توسط یه گروه مافیایی دزدیده میشه و شرایط برای ادامه زندگیش روز به روز سخت تر میشه.. . . . جنی:اینجا کجاست؟ لیسا:من ازت مراقبت میکنم جنی .. . . . ژانر : اکشن .. عاشقانه .. اسمات .. * * * * #jenlisa .. #blackpink .. #cheasoo...