JISOO(زمان حال)
یک ربع میشد که رسیده بودم اداره ..
نمیدونستم به چی فکر کنم، به پیدا کردن جنی
یا این پرونده جدید ..حتی رزی هم پیداش نبود ؛ هرچقدر باهاش تماس میگرفتم گوشیش خاموش بود ..
ذهنم خسته بودو هیچ راهی پیدا نمیکردم معده درده شدیدی گرفته بودم ؛ سردردمم بهم محلت نمیداد .. از سردردم به زور چشمام باز بود .پس مینو و چان کجا هستن باید تا الان میرسیدن ..
سرمو رو میز گذاشتم تا یکم چشمام رو استراحت بدم..دلم براش تنگ شده بود ..
تحمل اینکه صداش رو نشنوم ؛ لبخندش رو نبینم ، غرغراش رو نشنوم ، لبخند لثه ایش و چشمای گربه ایش و نبینم هر روز داشت سخت تر میشد برام ..با یاده همه ی اینا چشمام میسوختن و اشکهام تو چشمام حلقه میزدن ..
سرم رو از رو میز برداشتم و موهام رو از جلو صورتم کنار زدم ..
دلم رزی ور میخواست
شاید اون میتونست آروم ترم کنه ؟همین جوری که اشکام از چشمام میریخت گوشیم رو برداشتم تا دوباره با رزی تماس بگیرم ..
بازم خاموش بود ..گوشی رو انداختم روی میز و از پنجره به بیرون نگاه کردم ..
هنوز برف میومد ، شدید بود ، و لباسه سفید تنه شهر و ماشینا میکرد ..با اینکه داخل دفتر
گرمم نشسته بودم ولی سرمای سوزناکه بیرون رو حس میکردم ..
سرما و تاریکی شب منو یاده تنهایی مینداخت ..
چیزی که دقیقا الان هستم .صدای لولای درو که با باز شدنش صدای جیر جیر میداد منو از فکرام دور کرد ..
سریع اشکایی که رو صورتم بودو پاک کردم و به کسی که وارد دفترم شده بود نگاه کردم ..جیسو : بهت یاد ندادن در بزنی قبل از وارد شدن ؟
مینو : معذرت میخوام .. داشتی گریه میکردی ؟ چشمات قرمزه !
جیسو : چیزی بدست آوردی ؟ چرا انقدر طولش دادی ؟ چان کجاس ؟!
مینو : پس داشتی گریه میکردی .. اگه خسته ایی یا هرچیزی میتونی بری خونه استراحت کنی ، منو چان بقیه کارارو میکنیم ..
جیسو : دخالت نکن چیزایی که پیدا کردی رو بده .چند لحظه وایسادو نگام کرد ، مشخص بود نگرانه ..
ولی وقت استراحت نداشتم باید زودتر تمومش کنم و برم جنی و پیدا کنم ..اومد سمتمو فلشی رو بهم داد ..
فلش رو به لپتاپم وصل کرد و پوشه ی اطلاعات مربوط به پرونده بود رو باز کرد ..ویدیو رو برام باز کرد یه دخترو یه پسرو نشونم داد ..
مینو : این پسر لی جونگ سوعه و اون دختر هم همونیه که باهاش بود ، ویدیو خیلی تاره و قیافه دختر چندان مشخص نیست .. بارمنی که دخترو دیده بود آوردیم تا با چهره نگاری بتونن قیافه دخترو شناسایی کنن .. مطمعنن طول میکشه و هنوز هیچ اثری از قاتل پیدا نکردیم ..
![](https://img.wattpad.com/cover/309218607-288-k228180.jpg)
YOU ARE READING
My crazy mafia
Actionجنی وبتون نویس معروفیه که توسط یه گروه مافیایی دزدیده میشه و شرایط برای ادامه زندگیش روز به روز سخت تر میشه.. . . . جنی:اینجا کجاست؟ لیسا:من ازت مراقبت میکنم جنی .. . . . ژانر : اکشن .. عاشقانه .. اسمات .. * * * * #jenlisa .. #blackpink .. #cheasoo...