در شرف 10 کیلویی شدننننن! 🤩
و همینطور رنک سه هشتگ مینسونگ
بقیه ی تگ ها توی دیسکریبشن داستان هست برید موفقیت های داستان رو ببینین 😆🤩
قبل از اینکه جیسونگ روی زمین بیفته، مینهو گرفتش و تکیهاش رو روی بدن خودش انداخت و پرسید : '' جیسونگی، حالت خوبه؟ ''
وقتی جوابی از پسرک نشنید، یک دستش رو روی صورتش گذاشت و همینطور که گونهاش رو نوازش میکرد پرسید : '' صدام رو میشنوی، جیسونگی من؟ حالت خوبه؟ ''
باز هم پسرک جوابی نداد. مینهو روی زمین نشست و آروم جیسونگ رو توی بغلش خوابوند و تنفس و ضربان قلبش رو چک کرد.
ضربان قلب پسرک خیلی آروم بود و به وضوح داشت تا جایی که توان داشت برای نفس کشیدن تلاش میکرد.
پسر بزرگتر رلیور دوست پسرش رو از جیبش بیرون آورد و برای جیسونگ دو تا پمپ زد.
هانبین بعد از اینکه دستش رو باز کردن، سریع به سمت مینهو رفت و گفت : '' این آتیش بازی ای که جیسونگ درست کرده، برای ما هایی که آسم هم نداریم ضرر داره. شما دو تا زودتر برین خونه. '' و بعد رو به روی مینهو روی زمین نشست و تنفس جیسونگ رو چک کرد و گفت : '' با بغلت حالش خوب میشه، نیازی نیست به بیمارستان عمارت ببریش. ''
VOCÊ ESTÁ LENDO
Revenant | از گور برخاسته
Fanfic+ : تو کی هستی لینو؟ × : فعلا برای دونستنش زوده. سوال دیگه ای بپرس. + : هر سوالی بخوام ازت بپرسم باید در ازاش چیزی بپردازم؟ × : بله آقای پلیس. هر چیزی بهایی داره. انقدر هم نلرز. من قرار نیست بکشمت. البته اگه خطایی ازت سر نزنه. main ship : minsung si...