♣︎ Part 52 ♣︎

164 37 111
                                    

جیسونگ چند روزی بود که سخت مشغول کار کردن با لپ تاپش بود. اون دختر تقریبا به همه جا نفوذ کرده بود. چیزی که براش عجیب بود این بود که بعضی وقت ها آخرین ساعت ورودش به برنامه ها مال یکی دو روز پیش بود در صورتی که پسرک از روزی که تیر خورده بود، وارد اون برنامه ها نشده بود. حتی بعضی از برنامه ها همزمان دو تا کاربر آنلاین رو نشون میداد.

با خودش فکر کرد : ' یک ماهی میشه که پلیس اون دختر رو دستگیر کرده، پس این کیه که به لپ تاپ من دسترسی داره؟ '

مینهو وارد اتاقشون شد و پرسید : '' هی، بیبی. از صبح سرت توی لپ تاپته و به کسی هم نمیگی داری چیکار میکنی. میخوام برم مسابقه ی رانندگی. میای؟ ''

جیسونگ لپ تاپش رو از روی پاش کنار گذاشت و جواب داد : '' البته، مینی. '' و به سمت کمد لباسشون رفت.

مینهو به ساعت نگاه کرد و گفت : '' برای شام هم میخوام به هتل رویال بریم. شنیدم غذاهای رستورانش فوق العاده‌ست. ''

بعد از اینکه دو پسر لباس هاشون رو عوض کردن، سوار ماشین مینهو شدن و به محل مسابقه رفتن. بعد از حموم خونی که مینهو توی مسابقه ی قبلی راه انداخته بود، این اولین مسابقه ای بود که برگزار میشد.

مینهو نگاهی به بقیه ی شرکت کننده ها انداخت و گفت : '' بعد از اتفاقی که توی ژاپن افتاد دیگه به حس شیشمم مطمئنم. حس میکنم که امروزم اتفاقی- ''

هنوز صحبت پسرک تموم نشده بود که صدای شلیک گلوله های پی در پی توجهشون رو جلب کرد.

جیسونگ از شیشه ی جلو به بیرون نگاه کرد و پرسید : '' اونجا رو ببین. اون آدم هایی که دارن باهم دعوا میکنن رو میشناسی؟ ''

مینهو ماشینش رو روشن کرد و همینطور که از محل مسابقه خارج میشد گفت : '' اون ها اعضای گروه بیول هستن. اعضای اصلیش یه مشت اراذل و اوباش بی سر و پا هستن. هر وقت یه گروه مافیایی از هم پاشیده میشه، باز مونده هایی که جون سالم به در بردن برای گرفتن انتقام از گروه بیول کمک میخوان. ''

جیسونگ سرش رو تکون داد و پرسید : '' بجز مافیای جین، تازگی ها مافیای دیگه هم از بین رفته؟ ''

مینهو سرش رو به چپ و راست تکون داد و در جواب گفت : '' نه، ولی اون ها نمیتونن باز مونده های مافیای جین باشن چون همه ی افرادشون به ما پناه آوردن و اعضای اصلی مافیا همراه با اون دختره، کیم مینیونگ، به پلیس تحویل داده شدن. ''

پسر کوچیکتر سرش رو تکون داد و از پنجره به بیرون خیره شد. مینهو راست میگفت. هیچکس از مافیای جین باقی نمونده بود. پس اون کسی که هنوز هم به لپ تاپش دسترسی داشت کی بود؟ یعنی از همون اول پای یه مافیای دیگه در میون بود؟ یا یک نفر از خود مافیای لی خیانت کرده بود؟

به مینهو نگاهی کرد و پرسید : '' مسابقه که خراب شد. دیتمون سر جاشه؟ ''

پسر بزرگتر لبخندی زد و جواب داد : '' البته، چاگیا. '' و رو به روی هتل رویال ماشین رو نگه داشت و موهای جیسونگ رو به هم ریخت و پرسید : '' سنجاب کوچولو گرسنشه که کم طاقت شده؟ ''

Revenant | از گور برخاستهOnde histórias criam vida. Descubra agora