₍ᐢᐢ₎ 4

2.3K 242 62
                                    


Sunmi POV

با خستگی از جلسه چند ساعته ام برگشتم
خونه مثل همیشه مرتب و ساکت بود
× راستی اون مرد گفت جونگ کوک و رسونده خونه؟
جونگ کوک ! جونگ کوک

صداش زدم و با نگرفتن جوابی به سمت اتاقش رفتم
× جونگ کوککک!
خونه ای ؟

در اتاقش و باز کردم و
با ندیدنش روی تخت تعجب کردم و خواستم از اتاق بیرون برم
که چشمم به دمپایی هاش افتاد
کنار تخت روی زمین خوابیده بود ؟

کنار تختش رفتم و چیزی دیدم که ای کاش ندیده بودم

پستونک...؟ عروسک...؟
خدای من
با درخشش فندکی زیر تختش هینی کشیدم
باورم نمیشد
پسرم به خودش آسیب میزد ؟
کجای کارم اشتباه بوده؟ چطور باید این گند و جمع کنم؟

باید عکسی میگرفتم و به مشاورش نشون میدادم
باید زودتر درمانش کنم.. این قضیه نباید جایی درز کنه..




taehyung POV

امروز اون زن بهم زنگ زد و گفت باید فوری منو ببینه ، نمیدونستم قضیه چیه
شاید بو برده بود ؟
من نباید بزارم با اون پسر تند برخورد کنه
اون پسر
نباید انقدر سرکوب بشه
شاید برای همین هم به خودش آسیب میزد..
خدای من ، سالها بود که با یه لیتل سر و کار نداشتم
آخرین بار در دوران کارآموزی توی بیمارستان روان، پسری ۲۳ ساله رو دیدم و فهمیدم داروهایی که مصرف میکنه خیلی برای سلامت اون ها مضره
باعث بروز افسردگی شدید میشه و من به سختی و تلاش زیاد تونستم استادمو قانع کنم که داروی اون پسر قطع بشه و مدت کوتاهی کرگیور اون بودم تا اینکه مجبور شدم اون و به همکارم بسپرم و برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفتم
حالا هم
من نباید بزارم اون بچه این داروها رو بخوره ، نه...
باید با مادرش صحبت کنم ، باید قانعش کنم

Writer's pov

× اون . .. اون باید بستری شه..

_ نه نه خانم پارک!

مرد با کلافگی از چیزی که میشنید بلند شد و کتش و درآورد

_ ببینید ، جونگ کوک بیمار نیست
اون فقط نباید بیش از این لیتل اسپیس شو سرکوب کنه، اگر بهش اجازه بدیم تا خودش باشه ، قول میدم به خودش آسیب نزنه
به من اعتماد کنین

روبه روی زن نشست و با لحن آرومی ادامه داد
_ این داروهای روان که توی بیمارستان ممکنه بهش بدن ،خیلی برای سلامتش مضره .
اجازه بدین لیتل باشه
حداقل کنار من
من میتونم‌ کمکش کنم، بهتون قول میدم
اگه اینکارو کنیم اون دیگه به خودش آسیب نمیزنه
من میتونم بهتون با اطمینان بگم که اون از اینکه لیتل بشه می‌ترسه و همش سعی میکنه سرکوبش کنه، خیلی از کیس های قبلی من اینطور بودن
اجازه بدین کمکش کنم

زن با عصبانیت لب زد
× نه نمیتونم بهت اعتماد کنم
من اصلا تورو نمیشناسم، جونگ کوک باید درمان بشه
باید این اتفاق بیفته ، قبل اینکه گندش در بیاد

꩜ 𝘈𝘳𝘦 𝘺𝘰𝘶 𝘢 𝘭𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦 ꩜Where stories live. Discover now