𝙄𝙆𝙄𝙂𝘼𝙄
ژانر :عاشقانه/انگست/اسمات/رازآلود/اکشن
زمان آپ : هر چهارشنبه
ایکیگای من ، تو قرار بود دلیل من برای زندگی باشی قرار بود مکان امن من برای فرار از ترسهام باشی اما من ساده بودم.
فکر میکردم عشق برای ما تا ابد کافیه.
وقتی درحال التیام زخمها...
Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.
«میشا»
Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.
«وایولت»
Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.
-این دیگه چه تیپیه؟
- تیپ منت کشی؟
وایولت نگاه گنگی بهش انداخت و به سمت جونگکوکی که بدون حرف گوشهای ایستاده بود چرخید.
-آیان فکر کردم گفتی باهاش حرف زدی.
-خودمم همین فکرو میکردم...
جونگکوک درحالی که نگاهش ناامید بود گفت.
-داریم میریم دیدن مریض خب معلومه که باید مرتب و خوب بنظر بیام...
-تو هیچ وقت میکاپ نمیکنی!
وایولت با حرص گفت و به دسته گلی که روی میز بود اشاره کرد.