NAMJOON
جین:ببخشید!
در آسانسور کامل باز شد و نگاهی به افراد داخل آسانسور انداخت وقتی چشمش به من خورد گوشه لبشو گزید و گفت:امم معذرت میخوام من با آسانسور بعدی میام!
چنهیو:خب چه کاریه بیا داخل!
با تردید اومد داخل و گوشه وایساد!
نگاهی بهش انداختم رنگش پریده و زیر چشماش سیاه وگود افتاده بود!
شاید نباید سر خود مقاله اشو پاره میکردم!نامجون:مقاله ات رو تموم کردی؟!
چنهیو و جیسو نگاهی بهم کردن!
با حرص و اعصبانیت گفت:بله آقای کیم!رو کردم به جیسو و چنهیو و گفتم:شما برید اتاق بابام من یه چند تا کار دارم بعداً بیایید!
و آسانسور ایستاد و رو کردم به سوکجین و گفتم:دنبالم بیا!
از آسانسور خارج شدیم و سوکجین با سر زیر افتاده پشت سرم راه افتاد!
داشتم راه میرفتم که یه چیزی نظرمو جلب کرد!JIN
سرم زیر بود و داشتم پشت سرش را میرفتم و انواع و اقسام فحشا رو میدادم بهش!
البته توی دلم!
که یه دفعه به یه نفر بر خوردم سرمو بالا آوردم دیدیم با سر خوردم به نامجون و اون الان داشت با پوزخند نگاهم میکردنامجون:کیم کوری؟یا کلا آدم سر به زیری هستی؟
از حرص داشتم دندونامو به هم فشار میدادم!
جین:معذرت میخوام که شما یه دفعه وایسادید!
با حرص نگاهم کرد!
نامجون:از آدمای پرو متنفرم!
جین:به انگشت کوچیکه شست پام!
توی دلم با صدای بلند اینو گفتم ولی انگار زیادی بلند بود!
با تعجب و اعصبانیت نگاهم کرد و گفت:انگار خیلی دلت میخواد اخراج شی نه؟!
یکم مکث کرد و گفت:برش دار!
جین:ببخشید؟
نامجون:به علاوه از کور بودن کر هم هستی؟
دستمال کاغذی که اونجا افتاده رو بردار!و با سر اشاره کرد!
آر جی:مگه کلفتته مرتیکه بیریخت!
با تعجب نگاهش کردم!
جین:متاسفم آقای کیم ولی من نظافتچی نیستم!
نامجون:منم نگفتم نظافتچی هستی گفتم دستمال رو بردار!
دیگه داشتم از اعصبانیت سرخ میشدم!میدونستم اگه لج کنم برام بد میشه!
پس با اعصبانیت رفتم و دستمال کاغذی رو برداشتم!
ولی خیلی دلم میخواست دستمال کاغذی رو بکنم توی حلقش!
YOU ARE READING
love hospital
Werewolfبدبختی من از اونجایی شروع شد که من و دونسنگام روستا و خانواده امون رو ول کردیم و رفتیم رزیدنت بزرگترین و بهترین بیمارستان کره جنوبی شدیم ولی این تمام ماجرا نیست کاپل اصلی:نامجین کاپل فرعی:یونمین.کوکوی.هوسچان(جیهوپ و بنگچان)