NAMJOON
توی راه رستوران بودیم که چنهیو گفت:نامی نظرت چیه جیسو رو بپیچونیم خودمون بریم به رستوران دیگه؟
با ابروی بالا پریده نگاهش کردم!
آرام:باورم نمیشه!فکر کن قدرتمند تمرین گونه آلفا باشی بعد این الف بچه بهت بگه نامی!
نامجون:بچه این چه طرز صحبت با بزرگترته؟!
چنهیو:من که چیز بدی نگفتم!فقط اسمتو مخفف کردم!
نامجون:بچه من قدرتمند ترین آلفا نیستم که تو بیایی بهم بگی نامی!
چنهیو:خب که چی؟!
چشمی چرخوندم و گفتم:دیگه اینجوری صدام نزن!و درمورد سوالت هم باید بگم که نه نمیشه اگه به بابا بگه پدرمو در میاره!
چنهیو در طول راه دیگه حرفی نزد تا رسیدیم به رستوران!
ماشینو پارک کردم و رفتیم داخل و جیسو رو دیدیم و رفتیم سمتش!چون چنهیو پشت سرم بود.حتما ندیده!
جیسو بلند شد و گفت:سلام او....
حرفشو نصفه گفت!بهش نگاه کردم دیدم به پشت سرم خیره شده!چنهیو:حالا چرا ذول زدی بهم؟!
جیسو:اوپاااا چرا اونو آوردی؟
جوری اوپا رو جیغ کشید که همه چشما برگشت به ما!
چنهیو:اوپا عشقش کشید منو آورد!
نامجون:جیسو آروم باش همه بهمون دارن نگاه میکنن!
جیسو:ولی اوپا!
نامجون:ولی چی؟ما غذامون رو میخوریم اونم غذاشو میخوره!
با اعصبانیت سر جاش نشست و ما دوتا هم نشستیم!
و گارسون غذا به دست سمت ما اومد و جلوی من و جیسو استیک گذاشت!
نگاهی به گارسون کردم و گفتم:ما که هنوز غذایی سفارش ندادیم!جیسو:من سفارش دادم!
چنهیو:پس من چی؟
جیسو با اعصبانیت بهش نگاه کرد و گفت:قرار نبود تو بیایی!
چنهیو:حالا که اومدم!
و روشو کرد سمت گارسون و گفت:لطفا واسه منم استیک بیارید!
گارسون تعظیمی کرد و رفت!
نامجون:نوشیدنی چیزی نمیخواستی؟
چنهیو:نه!
و منتظر موندیم تا غذای چن چن رو بیارن!
JIMIN
اون مرتیکه عوضی اعصابمو خراب کرد کرد!
داشتم توی ذهنم انواع و اقسام فحشا رو به اون مرتیکه عوضی میدادم که یکی زد به شونه هام!برگشتم دیدم این یوپ با لبخند داشت نگاهم میکرد!
یوپ:اتفاقی افتاده جیمین؟
جیمین:اوه نه! فقط یه نفر خیلی اعصابمو داغون کرد!
KAMU SEDANG MEMBACA
love hospital
Manusia Serigalaبدبختی من از اونجایی شروع شد که من و دونسنگام روستا و خانواده امون رو ول کردیم و رفتیم رزیدنت بزرگترین و بهترین بیمارستان کره جنوبی شدیم ولی این تمام ماجرا نیست کاپل اصلی:نامجین کاپل فرعی:یونمین.کوکوی.هوسچان(جیهوپ و بنگچان)