پارت نوزدهم🧑‍⚕️🏥

143 23 13
                                    

J_HOPE

چان:خب چی میخوری؟

نگاهی به منو انداختم و گفتم:چیزکیک شکلاتی

چان: نوشیدنی؟

هوا سرد شده بود پس تصمیم گرفتم یه چیز گرم سفارش بدم

سوک: هات چاکلت!

چان رو کرد به گارسون و گفت:یه هات چاکلت و چیزکیک و یه اسپرسو

گارسون تعظیمی کرد و میخواست بره که چان گفت:و شماره و اسمتون!

و چشمکی به دختر بتا زد
بتا سرشو انداخت و پایین و با ذوق رفت!

چشمی چرخوندم و گفتم:اگه می‌خواستی بیایی دختر بازی منو چرا دعوت کردی؟

شونه ای بالا انداخت و گفت:بیخیال سوکی ریلکس باش!

سوک:اونجوری صدام نزن!

چان:پس چی بهت بگم؟بیب؟

از اعصبانیت سرخ شدم منو باش که فکر میکردم آدم ده نگو هنوز همون احمقه هست

سوک:کاری نکن پاشم و موهاتو بکنم!

چان:باشه بابا شوخی سرت نمیشه!

سوک:نکن!

همینجور که داشتیم بحث میکردیم سفارشمون رو اوردن و قبل از اینکه دختره میخواست بره برگه ای که شماره تلفنشو نوشته بود رو به چان داد و رفت!

چشمی چرخوندم و گفتم:همون اولم نباید درخواستت رو قبول میکردم!

چان:بیخیال دنیا هم‍.....

چاننننننن

داشت حرف میزد که صدای چندتا دختر و پسر از پشت سرم شنیدم که بلند اسم چان رو صدا زدن و دارن سمتمون میان
همه داشتن بهشون نگاه میکردن!

برگشتم و به چان نگاه کردم که هول شده بود و داشت خودشو قایم میکرد

غریبه1:عشقم کلی بهت زنگ زدم کجا بودی

غریبه۲:عشقممممم؟چان مگه نگفتی من اولین کسی هستم که باهاش وارد رابطه میشی؟

غریبه3:شماها دیگه کی هستید؟چان مگه نگفتی باهم ازدواج میکنیم!پس چی شد؟

غریبه1:چیییی؟چان اینا چی میگن؟

چان:بچه ها آروم باشید!همه دارن نگاهمون میکنن

غریبه1:یعنی چی آروم باشم؟جوابمون رو بده!ما بازیچه بودیم؟

به زور جلوی خودمو گرفته بودم که زمینو از خنده گاز نگیرم
نگاهی به چان کردم که داشت التماسانه بهم نگاه میکرد و تقاضای کمک میخواست!

لبخند دیوصانه ای زدم و بعدش انگشت شستمو آروم بدون اینکه بقیه ببینن به نشونه لایک نشونش دادم و وقتی خوشحالی رو توی چشمای چان دیدم انگشت فاکمو نشونش دادم!

love hospitalWhere stories live. Discover now