پارت سی‌ویکم🧑‍⚕️🏥

195 29 34
                                    


کاور رو میبیند؟

زیادی خوشگل و کیوت نیستتتتتت؟🤩🤩

آدم دلش میخواد یه لقمش کنه

فقط چهارده روز دیگه امیدمون برمیگردههههه🥳🥳🥳

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
SHGA

لبای یه نفر چجوری انقدر بزرگ و بوسیدنی می‌تونه باشه آخه!
لپاش مثل موچیه چجوری این لپای رو به روم رو گاز نگیرم؟

شوگا:راست میگی!زود گازش بگیر!

لعنت بهش خودم دندونام میخاره که گازش بگیرم گرگم هم اضافه شد!

اگه گازش بگیرم بیدار میشه یعنی؟
این چه شوالیه معلومه که بیدار میشه!
ولی نمیتونم اینکار رو انجام ندم!

یه ربع میشه که بیدار شدم از خواب و توی این یه ربع داشتم با خودم کل کل میکردم که گازش بگیرم یا نه!

آروم زیر لب گفتم:متاسفم که اعصبانیتم رو روت خالی کردم رز کوچولو!

و خیلی ناخودآگاه سرم رو بردم جلو صورتش و تا خواستم لپش رو ببوسم سرش رو برگردوند و لبام افتاد روی لبای پفکی و نرمش!

چشمام اندازه قابلمه گرد شد!
توی این موقعیت باید می‌کشیدم عقب
ولی نمیتونستم از حس خوبی که بهم وارد میشد دست بکشم!

تصمیم گرفتم چند ثانیه همینجوری بمونم ولی با تکون ریزی که جیمین خورد خیلی سریع زبونم رو روی لبش کشیدم و ازش جداشدم و دست به سینه خوابیدم و چشمام رو بستم!

با تکون هایی که جیمین میخورد فهمیدم کامل بیدار شده!
اولش میخواستم چشمام رو باز کنم ولی با کاری که جیمین کرد تعجب کردم پس تصمیم گرفتم توی همون حالت باشم!

جیمین دستیم رو که طرف خودش از روی شکمم آروم برداشت و بردش زیر سر خودش و سرش رو گذاشت روی سینه ام و بعدش پاهاش‌ و دستش رو انداخت روم و رسما منو بغل کرد!

لعنتی مگه نباید الان بندازمش پایین تخت پس چرا دلم میخواد بیشتر به خودم بچسبونمش؟

شوگا:خدایا اونم داره عاشقمون میشه!

یونگی:چی میگی تو؟

شوگا:خب تو عاشقش شدی اونم داره عاشق ما میشه!

یونگی:اون وقت کی گفته من دارم عاشقش میشم؟

شوگا:احمق من گرگتم!احساساست رو نمیتونی ازم پنهون کنی!

یونگی:من.....

میخواستم جواب گرگم رو بدم که با صدای زمزمه های جیمین پشیمون شدم!

جیمین:چهرت شبیه گربه های ملوسه بعد اخلاقت شبیه دایناسوره!
انگار ارث بابات رو خوردم که باهام اینجوری رفتار میکنی!دستم رو کبود کردی!

love hospitalDonde viven las historias. Descúbrelo ahora