- واقعا باورم نمیشه همهی اینارو تدارک دیدی
تکهای از گوشت لذیذ توی دهانش گذاشت و با لبخند از طعم لذت بخشش هومی کشیدتکونی به جام شراب توی دستش داد و خیره به پسرک دوست داشتنی لب زد
- منم هنوز باورم نمیشه بهم جواب مثبت دادی و دست از لجبازی برداشتیصدای خندهی ریز پسر تو صدای موج های آروم دریا شنیده شد و یونگی با لذت بهش گوش سپرد
چی شد که اینجوری دیوانهوار عاشق اون کارمند کله زرد شد.اعتراف میکرد به غیر از مسئلهی جفت بودن، اولین چیزی که بهش جذب شد چشمای بسته شد از خندهای اون جوجه بود.
- خب صد در صد اگه توام میدی یکی داره من و میبوسه همینکار و میکردی
نگاهی به موچی و شوگا که تو ماسه ها غلت میزدن و بازی میکردن انداخت
اون دوتا گربهی بازیگوش...- خب قراره از این به بعد چیکار کنیم؟
یونگی با لبخندی بدجنس گفت
- از این به بعد تشریف میارید خونمون و از روی تخت و بغل من تکون نمیخورید چون با فرار کردن خونهی دوستت اونم برای یه هفته به اندازهی کافی دور بودیجیمینی با تعجب ابرویی بالا انداخت و جرعهای از شراب نوشید
- دیگه چی؟ یه وقت زیادی نباشه؟گیریم که اومدم کارم و میخوای چیکار کنی؟یونگی با لبخند خونسردی لب زد
-واقعا فکر کردی یکی از رئسای شرکت نمیتونه کارمندش و اخراج کنه؟جیمین شوکه دستش رو روی میز کوبید و داد زد
- تو نمیتونی من و اخراج کنی...این...- چرا اتفاقا خیلی خوب هم میتونم از اونجایی که نامزدمی دیگه نیاز نیست کار کنی.
-تو الان جدیای؟
جیمین با قیافهی متعجبی پرسید و از سر میز بلند شد.
میز و دور زد و جلوی پسر با اون لبخند رو اعصابش وایستاد و یقهی کتش رو تو مشتش فشرد
- جرعت داری یبار دیگه بگو ببی...حرفش با گرفته شدن کمرش و ناگهانی کشیده شدنش تو گلو خفه شد و تبدیل به جیغی شد
با نشستنش روی رونای یونگی با شوک بهش نگاه کرد و آروم دستش از یقهی لباسش لیز خورد- جوجه چرا نمیتونی برای یه ثانیه هم خوردنی نباشی هوم...؟ درضمن من شوخی کردم نمیخوام جلوی پیشرفت و کار کردنت رو بگیرم، اتفاقا از خدا هر ثانیه ور دلم باشی چه تو خونه، چه تو سرکار...تو دیگه مال منی.
«««««««««««««««♪»»»»»»»»»»»»»
﴿یک روز بعد، دو ظهر﴾
با صدای در اتاق سرش رو از روی پروندهی زیر دستش بلند کرد
- بیا داخل...با وارد شدن هوسوک و پشت بندش تهیونگ متعجب بهشون خیره شد و از جاش بلند شد
- ته...حالت خوبه؟اینجا چیکار میکنی مگه قرار نبود با جین بری مطب؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
TᕼE ᒪOᔕT ᕼᗩᒪᖴ
Fantasiaتهیونگ زیبایی شگفت انیزی داشت جوری که بهش لقب آفرودیت و داده بودن الهه ی زیبایی و عشق. این قضیه زمانی شدت گرفت که جیمین و بم بم هم خونه های تهیونگ و همینطور دوستاش از خودش و حیوون تولدش عکسی و توی فضای مجازی منتشر کردن واین عکس انقد وایرال شد که حتی...