بعد داستان حرفای آخر پارت و بخونید:)
﴿فلش بک﴾
در خونه رو باز کرد و پشت سر تهیونگ وارد خونه شد
- آه بالاخره خونه...
با صدای پسر لبخندی زد و کتش رو درآورد
سمت پسرک کیوتش که با اون لباس ها میدرخشید رفت
دستش رو جلوش دراز کرد و با لحن آرومی لب زد
- پاشو عزیزم بریم لباسامون و عوض کنیم و بخوابیم
سری تکون داد و دست مرد رو گرفت
وارد اتاق شدن و جونگکوک سمت اتاق لباس رفت و تهیونگ هم پشت بندش راه افتاد
- دوش میگیری یا میخوابی؟
حین باز کردن کرواتش پرسید و به بدن سفید پسر خیره شد
تهیونگ ابرویی بالا انداخت، کمی شیطنت بد نبود نه؟
با ناز و ظرافت به سمت مرد قدم برداشت و با شیطنت ابرویی بالا انداخت
دستش رو سمت دکمه های پیراهن مرد برد و با دونه دونه باز کردنشون خیره به تیله های شب رنگش لب زد
- امم نظرت چیه دوش بگیریم...باهم!
روی پنجهی پاش بلند شد و روی خط فک مرد رو بوسید
جونگکوک با نفسی قطع شده دستش رو دور کمر پسر انداخت و از حس پوست داغش زیر انگشتاش احساس سر مستی کرد
- سفید برفی شیطون شدی!
با ابروی بالا رفته پرسید و بی توجه به مانوور انگشت های سرد پسر روی سینهی برهنهاش سرش رو داخل گردن پسر دفن کرد .
تهیونگ با حس نفس های گرم مرد روی قسمت حساس بدنش سرش رو جمع کرد و سعی کرد جلوی گر گرفتن بدنش رو بگیره.
- جونگکوکییی...
کشیده و با ناز اسم مرد و اعتراض آمیز صدا زد و سعی کرد سرش رو از توی گردنش دربیاره
جونگکوک با بوسه روی رگ گردنش کمی عقب کشید و با چشمای خمار شده به چشمای تیلهای و خاکستری پسر خیره شد
- جوری تشنم میکنی که انگار صد ساله وسط یه بیابونم
درسته که شروع کنندهی این بازی خودش بود ولی هنوزم نمیتونست جلوی این لاس ها و حرف های شیرین مرد طاقت بیاره سرخ نشه.
با کامل باز شدن دکمه ها پیرهن و با آرامش از روی بدن مرد کنار کشید و روی زمین انداخت
حالا میتونست به راحتی نزدیکی مرد و به خودش حس کنه
بدن گرم و عضلانی مرد با بدن سرد و لاغر خودش عجیب آتیش به دلش مینداخت.
دستاش رو با آرامش دور گردن مرد انداخت و چنگی به موهای پشت سر مرد انداخت
- جوابم و ندادی... بریم دوش بگیریم؟
جونگکوک با چشمای خبیثی قدمی جلو گذاشت و با کنترل پسر به عقب هدایتش کرد قدم های آروم شمردشون رو سمت تخت کشید
- راستش نظر من و بخوای... ترجیح میدم توی تخت باهم دوش بگیریم
تهیونگ خندهی شیرینی سر داد و با گونههایی که بر خلاف چشمای شیطونش سرخ بودن لب زد
VOCÊ ESTÁ LENDO
TᕼE ᒪOᔕT ᕼᗩᒪᖴ
Fantasiaتهیونگ زیبایی شگفت انیزی داشت جوری که بهش لقب آفرودیت و داده بودن الهه ی زیبایی و عشق. این قضیه زمانی شدت گرفت که جیمین و بم بم هم خونه های تهیونگ و همینطور دوستاش از خودش و حیوون تولدش عکسی و توی فضای مجازی منتشر کردن واین عکس انقد وایرال شد که حتی...
