Chapter 28.

1.5K 150 141
                                    

توی چنلم جوین شید => GrungeHS لینکش توی بیو هست *-*
حداقل بیاید پستا رو ببینید شاید خوشتون اومد :(

-

قلبم مثل یه گنجشک توی قفسه‌ی سینم میزد. دست کوچیک و مضطربم رو آروم روی شلوار جین مشکی هری گذاشتم و باعث شدم که لباش به شکل یه نیشخند در بیان. وقتی که با اضطراب به چشمای زمردی هری خیره شدم که به چشمای درشت شده‌ی من نگاه میکردن گونه هام سریعا قرمز شد.

" مضطرب نباش. " قبل از اینکه به نرمی لب پایینشو گاز بگیره زمزمه کرد. دست راستشو آروم به سمت دست من آورد و محکم روی خودش فشارش داد و فشار بیشتری بین دست کوچیکم و عضو سفت شدش به وجود آورد. اون به سمتم خم شد و با دست آزادش چونمو گرفت و بالا آوردش تا بهش نگاه کنم. نوک بینی هامون به هم متصل شدن ولی همونطور که بی حرکت مونده بودیم لبامون تنها بودن. احساس میکردم که اندام های توی شکمم به خاطر عطر هری پشتک‌ میزنن.

من نمیتونم اینو خراب کنم.

بعد از تردیدم لبای گرسنه‌ی هری سریعا لبای منو لمس کردن. درحالی که سرشو کج میکرد تا دسترسی بهتری به لب هام داشته باشه بوسه های ساکت و داغ بینمون رد و بدل میشدن. " تو خیلی نرم و شکننده ای. "

دستاش که الان دستای منو گرفته بودن به سمت زیپ شلوار جینش رفتن. همونطور که ذره ذره خودشو جلوی من نمایان میکرد احساس کردم که قلبم دیگه نمیزنه. وقتی که از روی تخت بلند شد تا شلوارشو در بیاره دستمو عقب کشیدم ولی شلوارشو فقط تا جایی پایین کشید که بر آمدگی خیلی بزرگش توی باکسر کلوین کلین خاکستریش معلوم بشه. همونطور که نفس میکشیدم و بعدش هوا رو از توی ریه هام بیرون میدادم یه احساس عجیب پایین شکمم داشتم. دستم میخواست که دوباره راهشو به بدن هری پیدا کنه ولی نمیتونست قدرتشو پیدا کنه.

" احساس کن که برای تو سفت میشم. " درحالی که انگشتامو هدایت میکرد تا برآمدگی بزرگ زیر لباس زیرش رو بگیرم آروم ناله کرد. آب دهنم رو قورت دادم و همونطور که هری با دستش دستم رو تکون میداد آروم ماساژش دادم. اون ناله کرد و باعث شد درحالی که عقب میرفتم با شوکه شدن چشمامو درشت کنم. اون... جذاب ترین صدایی بود که تا حالا شنیدم.

اون قبل از اینکه نفس بکشه لبشو لیس زد. " تو باعث میشی من این صدا رو در بیارم. "

اون کاملا ساکت شد و بی حرکت‌ موند. چشماش به چشمای من قفل شدن و بعدش شروع کردن به پایین اومدن. من با شک سعی کردم بفهمم که داره به کجا نگاه میکنه و وقتی که سرشو به سمت پایین چرخوند و به خودش نگاه کرد فهمیدم. اون خیلی سفت شده بود.

" دوباره کاری کن که ناله کنم، هارلی. " لبای صورتی جذابشو آویزون کرد.

من یخ زدم و با گیجی شونه هامو بالا انداختم. " من... من گند میزنم. "

Call Boy. (Harry Styles Fan Fiction)Where stories live. Discover now