•Part 16•

1.5K 174 32
                                    

نایل و میلان و اشلی رو مبلا نشسته بودن و ب تی وی زل زده بودن تو فیلم غرق بودن،اخرای فیلم بود،وقتی تموم شد میلان ی نفس راحت کشید

م:چقد مضخرف بود

اش:ولی خیلی خوب بود

ن:منم ک خوشم اومد

نایل گفت و اشلی چشاشو چرخوند،

ن:اممم،نظرتون چیه بریم بیرون هوم؟

م:یسس،بریم شهربازی

ن:هستم

اش:اکی،من برم بخوابم شب بخیر

ن:هی،من منظورم سه تاییمون بود

اش:راستش دلیلی نداره من با شما بیام بیرون

م:چرا داره،مگ نگفتی ما با هم دوستیم،منو بگو باور کردم

اش:خب ملومه دوستیم..ولی خب...اکی..باشه قبوله،من برم حاضر شم

وقتی اشلی برگشت ک بره بالا نایل دستشو مشت کرد رو هوا تکون داد، بطور نامحسوس مشتشو کوبید ب مشت میلان

میلان رفت بالا سریع شلوار جینش ک رو زانوهاش پاره بود و با ی هودی قرمز پوشید،کلاه سیاهشو گذاشت رو سرش و رفت پایین

م:من امادم بریم

ن:تو ک مهم نیسی اشلی کجاس؟

م:درس حرف بزن، خانم اشلی

نایل چشاشو چرخوند و حرفشو اصلاح کرد

ن:خانم اشلی کجا هستن

اش:من اینجام،خیلی خب بریم

نایل سرتاپای اون دختر و نگا کرد،خیلی ساده و زیبا بنظر میرسید،شلوار مشکی و ی کت چرم مشکی،با ی صورت ساده ک موهاشو باز کرده بود و دورش ریخته بود،شاید نایل دنبال کسی میگشت ک مص این دختر ساده و در حین حال زیبا باشه،شاید هیچ ادم ساده و زیبایی دور‌ورش تاحالا پیدا نکرده بود...

م:بسه خیلی ضایعی

میلان همینجور ک ی لبخند گنده رو صورتش بود نامحسوس جوری‌ک فقط نایل بشنوه لب زد و زد ب پهلوش

ن:امم.خیلی خب بریم

اش:میلان،نمیخای زنگ بزنی ب باباهات خبر بدی،شاید یموقع زنگ بزن ب تلفن خونه نگران شن،

م:بیخیال اشلی،ب بابام پیام میدم،بریم دیگ

اش:اکی

رفتن سمت ماشین نایل،نایل رفت در جلو رو واس اشلی باز کرد تا بشینه،وقتی دید داره در عقب و باز میکنه شونه هاش افتاد،هیچ وقت بلد نبود مص جنتلمنا رفتار کنه
میلان رفت سمت اشلی

م:اشلی میشه جلو بشینی،من خوشم نمیاد از جلو خفه میشم عقب راحتم

اشلی ب نایل نگا کرد ک لبخند میزنه،سرشو تکون داد و نشست و نایل در و بست قبل از اینکه بشینه ی چشمک واس میلان زد،میلانم انگشتم شصتشو اورد بالا، نشست پشت فرمون و از خونه زد بیرون.
.
نایل ک داشت رانندگی میکرد،تازه فهمید چ گندی زدی،میدونست وقتی رفتن شهربازی میلان ی دیقم عمون بهشون نمیده و‌میخاد از فرصت نبودن زین و لیام سو استفاده کنه و همه وسیله های بازی و سوار شه،میدونست اگ دوباره حالش بد شه زنده از زیر دست زین بیرون نمیره،پس تصمیم گرفت ی پیشنهاد. دیگ بده

Absolute Calm(ziam Mpreg)Where stories live. Discover now