لیام ابروهاشو انداخت بالا و با اخم ریزی ک بین ابروهاش بود ب زین نگا میکرد
ل:پرستار واس چی؟
ز:سم گفت ی شرکت امریکایی پیشنهاد همکاری داده،باید ی چند روز بریم امریکا ورگن ب ضررمونه اگ از دستش بدیم
ل:خب این ک خیلی خوبه ولی پرستار واس چی
ز:لی عزیزم، شرکت بنام توام هس،دوتاییمون حتما باید باشیم واس قرارداد،میلان و ک نمیتونیم تنها بذاریم
ت:خب من چند روز دیگ میرم بردفورد زین مشکلی کپیش نمیادپسرم،میلان پیش من بمونه
ز:ن مامان،مگ نگفتی خاله جولیا وقت عمل داره،اون ک کسی و نداره بیچاره،باید بری پیشش
ل:حالا کی باید بریم؟
ز:فردا ساعت1پروازه
ل:زین ما چجوری تا فردا ظهر پرستار پیدا کنیم
ز:نگران نباش لی اون با من،الانم پاشو بریم چیزا رو جمع و جور کنیم
بلند شدن و رفتن سمت در،تریشا باهاشون تا دم در اومد،لیام تریشا و بقل کرد و زینم خدافظی کرد و سوار شدن
.
میلان و دیلن وکارول وقتی ک شامشونو خوردن میلان پیشنهاد داد ک جرعت حقیقت بازی کنن،میلان رفت ی بطری اورد و سه تاییشون نشستم رو زمین،
بطری و چرخوند و افتاد ب میلان و کارول،
کارول ی لبخند شیطانی زد و از میلان پرسیدکا:خب،جرعت یا حقیقت؟
م:ازونجایی ک حوصله ندارم حقیقت
میلان گفت چشاشوچرخوندکا:اکی،اممم....تاحالا عاشق ی دختر شدی؟
کارول ی ابروشو بالا انداخت و با لبخند ب میلان نگا کرد،میلان عدای بالا اوردن و در اورد و زد زیر خنده
م:ازشون متنفرم
د:اکی مطلبو گرفتم یکی مص باباتی،برچرخون (جون،میلان گی😂💦)
کارول خندید و موهای میلان و بهم ریخت
میلان دوباره بطری و چرخوند و افتاد ب خودشو دیلنم:جرعت یا حقیقت ترسو
د:خب معلومه جرعت
گفت و ی پوزخند زد
کا:میلان لدفا،ما قرار ازدواج
گذاشتیم،میخایم بچه دار شیم شوهرمو ازم نگیرکارو دستشو حلقه کرد دور گردن دیلن و اشکای خیالیشو پاک کرد
م:باشه باشه گریه نکن نمیکشمش،ولی....
ب دیلن نگا کرد و نیشخند زدم:یکم از خونتو میخام
دهن کارول و دیلن ی متر باز شد و با تعجب نگاش میکردن
د:خون من؟چجوری ینی چی میلان
KAMU SEDANG MEMBACA
Absolute Calm(ziam Mpreg)
Fiksi Penggemar"آرامش با یه لبخند شروع میشه و منو تو ، بیست سال لبخند زدیم ، ما تا ابد لبخند میزنیم ، چون به آرامش ابدی محتاجیم!" ⚠"Mpreg"