"ميشا كالينز كه بود و چه كرد؟"
ميشا كالينز،پسر ٢٦ ساله كه غرق توي مواد و سيگار و ماريجواناست،مرتب دزدي ميكنه و خب...مرتب هم دستگير ميشه.
رسما جايي براي زندگي نداره و هر شب توي پارك و بعضي شب ها هم خونه جرد،بهترين و البته تنها دوستش ميخوابه،نميتونه بيشتر از اين از زندگيش لذت ببره.
اون حتي وقت هايي هم كه دستگير ميشه نيمه پر ليوان رو ميبينه و با خودش ميگه: "هي!جاي خواب و غذاي مجاني!""جنسن اكلس كه بود و چه كرد؟"
جنسن اكلس،پسر ٢١ ساله كه هنوز توي خونه پدريش زندگي ميكنه و دانشگاه ميره.
اون به سختي لب به مشروب ميزنه و وقتي هم كه ميخوره،با دو تا پيك مست ميشه!
اون يه كراش بزرگ روي بهترين دوست دوران بچگيش يعني تايلر داره و يه جورايي ميشه گفت عاشقشه با اينكه خودش به اين قضيه اعتراف نميكنه.
ولي چيزي از ديد ما پنهان نميمونه مگه نه؟
اون حتي تو ١٦ سالگيش يه نامه خودكشي به خاطر تايلر مينويسه و ميره قرص هاي خدمتكار خونه رو ميخوره اما فردا صبحش -به طرز فاجعه باري- متوجه ميشه قرص ها فقط مسهل بودن و تمام روزش توي دستشويي ميگذره!بهتون گفتم ميشا و جنسن كي بودن،ولي اينكه چيكار كردن...؟اينو خودتون بايد بفهميد.
________________________
پ.ن:من هيچ وقت نميتونستم اين فف رو بدون كمك ها و ايده هاي زياد @bsuunknown بنويسم❤️😍
DU LIEST GERADE
with love,gun[cockles]
Fanfiction[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown