تهیونگ از بار _در حالی که الکی قهقهه میزد_ خارج شد. وقتی در بار رو بست و باد سرد به صورتش خورد، قهقههاش تبدیل به چند قطره اشک شد.
خودش هم نمیدونست چه بلایی سرش اومده و چرا اینطور شده! فقط میدونست وقتی از خونهی جین خارج شد خیلی غمگین بود و نیاز داشت خودش رو تخلیه کنه.
پس تصمیم گرفت به باری که همیشه با جین و دوستای دیگهاش میرفت، بره و کمی خودش رو سرگرم کنه.
وقتی وارد بار شد، نگاه جونگوک رو یادش افتاد. بوسهای که باهاش داشت، نفسهایی که به گوشش خورده بود، لبخندهاش و سردی چهرهاش.
با هر قدمی که بر میداشت تک تک اونها رو به یاد میآورد. بالاخره وقتی روی صندلی نشست، بیشتر از ظرفیت و توان همیشگیش شروع به خوردن نوشیندنیهای سنگین کرد.
متصدی بار دیگه بهش اجازه نداد که از این وضعیت جلوتر بره و تهیونگ هم از بار خارج شد.
به دیوار تکیه داد و پاهاش رو داخل عابر پیاده خلوت، دراز کرد. کمی به آسمان و ستارهها نگاه کرد و قطرات اشکش رو با خنده، از چشمهاش بیرون کرد.
هنوز هم نیاز به تنهایی داشت؛ ولی این تنهایی بدون هیچ کس خیلی ترسناک بود.
به سمت مخاطبهای گوشیش رفت تا با کسی تماس بگیره و به خانه اون بره.
چندین بار لیست رو بالا و پایین کرد، اما باز هم نظرش تنها همون اسم بود. تنها کسی بود که داخل این موقعیت میتونست به کمکش بیاد و قضاوتش کنه.
اون تنها کسی بود که میتونست نجات بده در عین اینکه همو فرد باعث شده بود داخل این مشکل بیفته!
جئون جونگوک یک آدم نبود! اون برای تهیونگ، مرز بین زندگی و مرگ بود.
اون لبهی پرتگاهی بود که قطرش نازکتر از موهای تهیونگه. هر لغزشی روی این لبه، اون رو به جهان مرگ یا زندگی پرت میکرد.
انگشتش ناخودآگاه شماره رو لمس کرد. منتظر موند و بعد از دو بوق جواب داد: "سلام ت-"
با عجله وسط حرف جونگوک پرید: "میشه بیای اینجا؟ من خیلی تنهام."
منتظر موند. در حالی که خیلی نگران بود. اون از اینکه "نه" رو بشنوه، نگران بود.
جونگوک اروم جواب داد: "کجایی؟"
تهیونگ دماغش رو که از سرما یخ زده بود بالا کشید. به تابلوی بار نگاه کرد و لبخندی زد: "همونجایی که من رو بوسیدی!"
ANDA SEDANG MEMBACA
⛓️Crazy Rabbit🐰
Fiksyen Peminat🍷خلاصه: کیم تهیونگ دانشجوی رشته روانشناسیه و قراره برای پایان نامهاش، درباره یک بیمار روانی تحقیق کنه. عاشق نقاشی کشیدنه و به طور اتفاقی یک فرد نقابدار داخل تمام نقاشیهاش مشترکه و هیچ ایدهای در رابطش نداره! جئون جونگوک. معروف به خرگوش دیوانه...
