part 16

634 130 29
                                    


مارک ❤

چشمام رو با صدای دریا باز کردم و لبخند زدم جین یونگ مثل همیشه کنارم نبود توی جام غلتی زدم باورم نمیشه با جین یونگ اومدم مسافرت و الانم تو تختشم

از روی تخت بلند شدم توی مود خوبی بودم هرچی نباشه کریسمسه و با جین یونگم دستی به موهام کشیدم و از اتاق بیرون و از پله ها پایین رفتم

جین یونگ و اقای پارک رو به روی هم نشسته بودن و شطرنج بازی میکردن لبخند زدم

_وقت بخیر

هردوتاشون سمتم برگشتن و اقای پارک در جوابم لبخند زد

_وقت تو هم بخیر مارک خوب خوابیدی؟

سمتشون رفتم و کنار جین یونگ نشستم

_بله خیلی خوب بود

_خوبه پس

_چی بازی میکنید؟

جین یونگ چشماش رو چرخوند

_معلوم نیست؟

چشم غره ایی بهش رفتم و نادیده اش گرفتم امروز هیچی نمیتونه توی ذوقم بزنه

_حالا کی داره میبره؟

_جین یونگ

اقای پارک با حرص گفت خندیدم

_همونطور که انتظار میرفت جین یونگی خیلی باهوشه

_هیی مارک منظورت اینکه من باهوش نیستم؟

اقای پارک با لحن شوخی گفت دستامو تند تند به معنی نه تکون دادم

_نه نه منظورم این نبود

با خجالت دستی پشت گردنم کشیدم و اطراف خونه رو نگاه کردم تا راه فراری پیدا کنم که نگاهم به درخت کریسمسی که تزئین نشده بود افتاد وسایل تزئینش پای درخت روی زمین بود

_امشب کریسمسه اقای پارک چرا درخت رو تزئین نکردین

_راستش من هرسال برای جین یونگ میگیرمش خودم که نمیتونم زیاد روی پام وایسم و جین یونگ هم هرسال میگه حوصله نداره

چشمام برقی زد

_میشه لطفا من تزئین اش کنم؟

_البته خیلی ممنون میشم

با ذوق از جام بلند شدم و سمت درخت رفتم بهترین چیز در مورد کریسمس درخت کریسمسه چجوری جین یونگ بیخیالش میشه

بعد از تموم کردن کارم یکم عقب اومدم و نگاش کردم عالی شده بود تنها چیزی که مونده ستاره ی طلایی بود خودم اگه یکم روی نوک پاهام بلند میشدم میتونستم بزارمش رو نوک درخت ولی دلم میخواست جین یونگ هم توی تزئین درخت شرکت کنه نیشخندی زدم قیافه ی مظلومی به خودم گرفتم و برگشتم

_جین یونگ میشه کمکم کنی ستاره رو بذارم رو درخت؟خودم دستم نمیرسه

جین یونگ که تازه بازیشون تموم شده بود از جاش بلند شد و سمتم اومد دستشو دراز کرد لبخند زدم و ستاره رو دستش دادم

worship Where stories live. Discover now