جین یونگ❤
پدرم رو بغل کردم
_مواظب خودت باش بابا
_تو هم همینطور مواظب مارک هم باش خودت خوب میدونی داری زیادی بهش سخت میگیری
اهی کشیدم و سرمو تکون دادم چمدونم رو داخل جعبه عقب تاکسی گذاشتم و کنار مارک که قبلا سوار شده بود نشستم و به سمت فرودگاه رفتیم
............
بالاخره به سئول رسیدیم بعد از تحویل گرفتن بارامون از فرودگاه بیرون اومدیم سمت مارک برگشتم
_من باید مستقیم برم سر کار برات تاکسی میگیرم برو خونه میتونی چمدون هارو ببری
سرشو تکون داد
_میتونم...نمیخوای حداقل بیای خونه یه دوش بگیری؟
با صدای ضعیفی گفت
_نه وقت ندارم
سرشو به نشونه ی فهمیدن تکون داد به سمت یه تاکسی رفتیم چمدون هارو توی ماشین گذاشتم و سمت مارک برگشتم
_چیزی لازم نداری؟
_نه
_پس مواظب خودت باش فعلا
_فعلا
سوار تاکسی شد و دور شد یه تاکسی هم برای خودم گرفتم تا هرچه سریع تر خودمو برسونم به دفترم کلی کار عقب مونده اونجا منتظرم بود
جین یونگ 🖤
توی ماشین نشسته به سمت خونه میروندم به فکر مارک بودم از وقتی که برگشتیم یه ماه میگذره توی این یه ماه خیلی کم غذا خورده و به ندرت میبینم بخوابه
سعی میکنم اهمیت ندم اما واقعا نمیشه نگرانشم میترسم ازینکه عاشقش شده باشم سرمو تکون دادم
نه من عاشقش نشدم این فقط یه حس انسان دوستانه اس ماشین رو توی پارکینگ پارک کردم و پیاده شدم
شخص سوم 🌸
جین یونگ با خستگی در خونه اش رو باز کرد و مثل همیشه مارک رو دید که روی کاناپه جلوی تلوزیون نشسته و منتظر اشه
مارک با شنیدن صدا در ورودی سمت در برگشت همون طور که انتظارش رو داشت عشق زندگی اش رو دید از جاش بلند شد و به جین یونگ لبخند زد
_خوش اومدی
جین یونگ فقط به تکون دادن سرش اکتفا کرد کتش رو دراورد و با کیفش روی کاناپه انداخت و خودشم روش نشست
مارک لبخندش رو حفظ کرد و سمت اشپزخونه رفت
_حتما گشنه ایی کلی غذای خوشمزه برات درست کردم الان برات گرمش میکنم
_بازم منتظر من موندی؟من که گفتم دیر میام سر کار نهار خوردم خیلی وقته از وقت ناهار گذشته
VOUS LISEZ
worship
Roman d'amour👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین...