جین یونگ💟
حدود نیم ساعت بعد وارد همون باغ قدیمی شدیم هنوزم همونجوری بود که یادمه اولین باری که اینجا رو دیدم عاشقش شدم یه باغ بزرگ با کلی درخت و گل و یه عمارت و بزرگ و شیک وسطش
_چشمام اشتباه میبینه یا اون یه لبخنده روی لبات جناب پارک
مارک توی گوشم زمزمه کرد و خندید
_چشمات درست میبینه بانی
_واو چی باعث شده وکیل پارک اینجوری لبخند بزنه؟
_هیچی فقط از اینجا خوشم میاد پراز درخت و گله
_منم عاشق اینجام چون همینجا بود که تو رو برای اولین بار دیدم و عاشقت شدم
با لبخند نگاش کردم و موهاشو بهم ریختم دلم میخواست ببوسمش ولی جلوی پدرو مادرش نمیشد
داییم ماشین رو جلوی عمارت نگه داشت
_خب بالاخره رسیدیم خوش اومدین پسرا
_ممنون
من گفتم با مارک پیاده شدیم مارک با کلی ذوق سمت خونه دوید
_هی مارک بیا چمدونتو ببر
داییم گفت و مارک با خوشحالی داد زد
_جین یونگی برام میاره
_پسره ی پررو
خندیدم
_مشکلی نیست من براش میارم الان خیلی ذوق زده اس
داییم سرشو تکون داد و جعبه عقب ماشین رو باز کرد چمدون هارو بیرون اوردیم خواستم چمدون مارک رو ازش بگیرم که گفت
_اشکالی نداره من میارمش
تشکر کردم و با هم وارد خونه شدیم مارک توی پذیرایی با مادرش و یه پسر و یه دختر نشسته بود اگه درست یادم باشه اونا خواهر و برادرشن
مارک با دیدن من از جاش بلند شد سمتم اومد و دستم رو گرفت
_جین این چمدون رو بزار اینجا میخوام به جویی و اِلا نشونت بدم
با ذوق گفت و منو دنبال خودش کشید چمدون رو همونجا ول کردم و دنبالش رفتم با دیدنم خواهر و برادرش هم بلند شدن
_جین یونگی این اِلا است و اینم جویی
مارک به خواهر برادرش اشاره کرد لبخند خسته ایی زدم
_میدونم عزیزم یادمه
با برادرش دست دادم و خواهرشو بغل کردم
_خوشحالم دوباره میبینمتون
_منم همینطور
جویی و الا همزمان گفتن خندیدم مارک از بازوم اویزون شد و لباشو اویزون کرد
_نونااا~~~~ببین چقد باادبه و خوش قیافه اس خیلی خوش سلیقه ام مگه نه؟
همگی نشستیم

JE LEEST
worship
Romantiek👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین...