جین یونگ 💙
بعد از حدود پنج دقیقه بیرون اومد با دیدنش لبخند زدم
_بیا میرسونمت خونه
دستشو گرفتم و راه افتادم که دستشو از دستم بیرون کشید به دستم که حالا خالی بود نگاه کردم سرمو تکون دادم شاید هنوز برای گرفتن دستش زوده
به سمت ماشین راه افتادم و اون بدون هیچ حرفی دنبالم اومد در ماشینو باز کردم تا سوار بشه بعد از سوار شدنش خودمم ماشین رو دور زدم و سوار شدم ماشین رو روشن کردم و راه افتادم
حدود پنج دقیقه گذشته بود و هیچی نگفته بود از گوشه ی چشم نگاش کردم خیلی لاغر شده نکنه درست غذا نمیخوره؟ با صداش به خودم اومدم
_بزن کنار
_چی؟ چرا؟
_گفتم بزن کنار
با صدای اروم ولی محکمی گفت کنار خیابون وایستادم خواست در رو باز کنه که در هارو قفل کردم
_کجا؟
_میخوام برم
_گفتم که میرسونمت
_نمیخوام
_چرا میترسی ادرس خونه ات رو یاد بگیرم
هیچی نگفت نیشخندی زدم
_نگران نباش ادرس خونه ات رو دارم در ضمن اگه نمیخواستی چرا همون اول باهام اومدی؟
_چون نمیخواستم جلوی محل کارم باهات بحث کنم من ابرو دارم
با عصبانیت گفت
_بحث چرا من فقط میخوام برسونمت خونه
_نمیخوام میفهمی؟زوری که نمیشه
با عصبانیت داد زد لبخندی به عصبانیتش زدم این اولین بار بود که عصبانیشو میدیدم چونه اش رو بین انگشت شصت و اشاره ام گرفتم و توی چشماش خیره شدم
_اخه چرا نمیخوای عزیزم؟ دلت برام تنگ نشده؟ من خیلی دلم برات تنگ شده
با شوک بهم خیره شد چشمای گشاد شده اش کیوت تر از همیشه اش کرده بود چجوری من اون همه مدت کور بودم و ندیدم که چقدر خواستنیه؟
دستمو از چونه اش برداشتم و موهاشو نوازش کردم بهش لبخندی زدم و دوباره راه افتادم تا جلوی در خونه اش هیچ حرفی نزد جلوی خونه اش پارک کردم خواست زود پیاده شه که باز در هارو قفل کردم سمتم برگشت و با عصبانیت گفت
_این درای لعنتی رو باز کن
_گوشیتو بهم بده
_نمیدم
_تا گوشیتو بهم ندی نمیذارم ازین ماشین پیاده بشی انتخاب با خودته من که از گذروندون تمام شبو با تو توی این ماشین لذت میبرم
با حرص چیزی زیر لب گفت و گوشیشو سمتم گرفت گوشی رو ازش گرفتم بهش لبخند زدم
_پسر خوب
![](https://img.wattpad.com/cover/219068501-288-k972349.jpg)
أنت تقرأ
worship
عاطفية👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین...