مارک❤
توی کافه تریا نشسته بودم و از پنجره به بیرون خیره شده بودم و به جین یونگ فکر میکردم جدیدا یکم باهام مهربون شده محسوس نیست اما میشه حسش کرد ینی امکان داره کم کم ازم خوشش بیاد؟
با دستی که روی شونه ام قرار گرفت از جا پریدم و برگشتم یونگجه یه لیوان قهوه رو جلوم گذاشت و رو به روام نشست
_باز چیه؟چرا محو شدی؟
_هیچی فقط داشتم بیرون رو نگاه میکردم
با یه نیشخند و نگاه مشکوکی نگام کرد
_باز داشتی به جین یونگ فکر میکردی؟ خسته نشدی؟
چشمام رو چرخوندم
_هر وقت تو از فکر کردن به جه بوم خسته شدی منم خسته میشم
گونه هاش فورا گل انداخت و مشت ارومی به بازوم زد
_یاااا من بهش فکر نمیکنم
قهوه ام رو برداشتم یکم ازش مزه کردم
_بیخیال یونگجه خیلی تابلوه باهم قرار میذارین چرا اینقد مقاومت میکنی؟
سرشو نزدیک اورد و با صدای ارومی گفت
_اخه جه بومی گفت که دلش نمیخواد کسی تو محل کار بفهمه ولی چون تو دوست هردوتامونی فک کنم اشکالی نداشته باشه
_معلومه که اشکالی نداره
دستی پشت گردنش کشید
_بگذریم پس فردا کریسمسه برنامه ایی نداری؟
شونه هامو بالا انداختم
_نه فقط هرکاری جین یونگ بخواد انجام بده منم همونکارو میکنم
_وای خدا هیونگ اصلا بدون جین یونگ میتونی نفس بکشی؟
_معلومه که نه
_از دست تو هیونگ
خندیدم و خواستم چیزی بگم که گوشیم زنگ خورد از جیبم دراوردمش جین یونگ بود لبخند بزرگی زدم عاشق وقتایی بودم که بهم زنگ میزد
_بذار حدس بزنم لابد جین یونگه که چشمات اینجوری برق میزنه و نیشت باز شده
خندیدم و انگشت اشاره ام رو روی لبام گذاشتم
_هیس ساکت
گوشی رو جواب دادم
_جانم جین یونگیم
_صد بار بهت گفتم خوشم نمیاد اینجوری حرف میزنی
لبامو اویزون کردم
_باشه ببخشید
_لباتم اویزون نکن
با تعجب دست روی دهنم گذاشتم
_از کجا فهمیدی
_به خاطر اینکه هر وقت چیزی بهت میگم لباتو اویزون میکنی

YOU ARE READING
worship
Romance👬 کاپل: جینمارک 🌻 ژانر: رمنس.درام.اسمات ################# با ذوق و کنجکاوی خودشو کنار جین یونگ رسوند میتونست ببینه که چقدر خسته اس اما بازم فوق العاده به نظر میرسید _ممنونم که قبول کردی یه مدت پیشت بمونم _مطمئن باش اگه دست من بود هیچ وقت همچین...