3

13.8K 2.2K 200
                                    

Fic↓
امروز هم پی دی نیم گفته بود عکسبرداری داخل طبیعت بخاطر هوای بد کنسل شد..
پس بازم بیکار میموند
هوسوک و یونگی و جیمین رفته بودن بیرون و نامجون و سوکجین هم رفته بودن دیدن کریس..درسته کریس از اکسو..
با اکسو دوستای خوبی هستیم و نمی‌دونم چرا فن ها دشمنی دارن.
داشتم عین احمقا به سقف نگاه میکردم که با یاد آوری جونگ کوک ..البته اسمشو سوتی داده بود و منم به روش نیاوردم ولی خب..برم چت کنم یکم باهاش.
Fic↑
__
Chat↓
V:هیی تهکوک شیپر اعظم

فن بوی وفادار:فکر میکردم دیگه پیام نمیدی..کِی ول می‌کنی پیام دادن به منو؟😐🚬

V:بدت میاد؟؟

فن بوی وفادار:بدم نمیاد اما سرکارم و صدای نوتیف میاد:/

V:سرکار؟؟مگه هفده سالت نبود؟؟

فن بوی وفادار:خب؟؟بنظرت بخاطر این که هفده سالمه باید گشنه بخوابم؟

V:تنها زندگی میکنی؟؟

فن بوی وفادار:نه..می‌پرسی بیای بکنیم؟؟نه داداش..من گول این چیزا رو نمی‌خورم.

V:ودف..همه تلاش نمیکنن مختو بزنن که😂

فن بوی وفادار:هرچی...من برم..مدیرم عصبی شده که دارم با گوشی کار میکنم.

V:نرووو

V:نهههه

فن بوی وفادار:میشه بس کنی؟؟؟میگم صدای نوتیف اذیت میکنه

V:اوه صاری..ولی نمیشه بری

فن بوی وفادار:همه مثل تو پولدار نیستن که بشینن دنبال یکی باشن که باهاش چت کنن..بای.

 

V:نه

V:نههههه

V:باشه اه..کارت تموم شد پیام میدم/:

______
نمصن کدوم نویسنده ای رو دیدید برای خودش کامنت بزاره؟؟یس..من😂😭
هیچ‌کس نمیخونهههههههه
حس میکنم پابلیش نمیشه=|
(می‌دونم چیزی به اسم سایلنت هست😂🚬)
(مربوط به قسمت نوتیف)

🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱Where stories live. Discover now