48

10K 1.7K 213
                                    

نیم ساعتی بود کنار رود هان نشسته بود و کسی نیومده بود

ساعت سه و نیم بود.

این حس بدی رو توی دلش مینداخت.

دلش میخواست گریه کنه.

تهیونگ بازی داده بودش؟؟

به گوشیش نگاهی انداخت.

یک زنگ هم نبود..

پوفی کشید و بلند شد

تهیونگ نمیومد...ولی یک حسی بهش میگفت میاد.

نمیدونست چرا این حس مسخره رو داره ولی همین حس مجبورش کرد وایسه و منتظر بمونه.

_
با تمام سرعتی که داشت میدوید تا به قرارش با جونگ کوک برسه.

به سختی تونسته بود سجین و کمپانی رو راضی کنه که یک قرار مهم داره!

هرچی گفتن با کی نگفت... خب به اونا ربطی نداشت.

با دیدن پسری که روی زمین نشسته بود لبخند زد

البته چون زیر ماسک بود دیده نشد.

به سمتش رفت.

با حس دستی روی شونه اش کمی پرید

ولی با حدس این که تهیونگه لبخند زد

برگشت طرفش

"هی بچ..تو چرا انق-"

حرفش با دیدن پسری که ماسک داشت و توی یک میلی متری صورتش بود،نصفه موند.

اون پسر اونو یاد یکی مینداخت..کیم تهیونگ.

با شنیدن صدای بم و جذاب اون پسر..بیشتر شک کرد.

"هی کوکی"

تهیونگ ماسکش رو در آورد و با دیدن صورت بهت زده و متعجب جونگ کوک خندید

البته این خنده از روی استرس بود.

دهان جونگ کوک باز بود و صدا های عجیبی ازش بیرون میومد.

"می‌دونم تعـ-تعجب کردی ولی برات توضیح میدم"

"تـ-تو.."
نمیتونست حرف بزنه.

این بزرگ ترین شوک براش بود.

حالا همه چی واضح شده‌
بود.

'پارک تهیونگ در واقع کیم تهیونگه؟'

چشماش پر از اشک شد

باور نمی‌کرد

تهیونگ با دیدن چشمای اشکی جونگ کوک هول شد

"کوک..گریه نکن..کوکی..آآه..خدای من"

___
کنار هم نشسته بودن

هردو ساکت بودن

چشم هردو روی رود بود

با شنیدن صدای بغض دار جونگ کوک خودشو لعنت کرد که چرا از همون اول بهش نگفته بوده.

"یعنی..تو از اولش..کیم تهیونگ بودی؟"

"آ-آره..این بَـ-بده؟"

جونگ کوک سرشو انداخت پایین

نیم ساعتی گذشته بود و جونگ کوک تازه لود شده بود.

البته هنوز کامل هضم نکرده بود.

"نـ-نههه"

اینو گفت و به تهیونگ نگاه کرد

ادامه داد
"فقط...شوکه شدم"

تهیونگ لبخندی زد و طی فکر عجیبی که به سرش زد جونگ کوک رو محکم بغل کرد.

دستای جونگ کوک روی هوا خشک شد و چشمای فندقیش گرد شد.

"چـ-چی کار میکنـ-ـی؟"

جونگ کوک با تعجب گفت

تهیونگ محکم تر فشارش داد.

"از وقتی دیده بودمت دوست داشتم محکم بغلت کنم"

و ازش جدا شد و به گونه های سرخ جونگ کوک نگاه کرد و لبخند زد.

___
فک کنم اندکی طولانی بود
برین پارت بعدددد
به پارت قبل و این پارت و پارت بعد هم ووت بدیننننن💖💖💖💖

🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱Where stories live. Discover now