41

10.3K 1.7K 130
                                    

امروز تولد مینسو هیونگش بود و تولدش دعوت شده بود.

اصلا حال و حوصله ی تولد و جشن نداشت.

البته جشن که چه عرض کنم..پارتی.

خانوادش بالاخره اجازه داده بودن که به پارتی تولد دوستش بره.

البته گفته بودن اگه الکل بخوره کاری میکنن به غلط کردن بیفته.

اهل پوشیدن جین تنگ و این چیزا نبود.

جین تنگ میپوشید حس میکرد دارن پاهاشو فشار میدن=|..

ولی خب..پوشید.

یه تیشرت سفید.. لازمه بگم گشاد؟خب میگم..یه تیشرت گشاد سفید و جین آبی روشن تنگ...با یه کت جین آبی.

بعد از زدن عطر مورد علاقه اش..از اتاق بیرون رفت

گوشیش زنگ خورد و نشون دهنده ی این بود که مینسو اومده دنبالش

نگفتم؟مادر پدرش گفتن به این شرط می‌تونه اونجا حضور داشته باشه که دوستش اون رو ببره و بیاره.

یکی نیست بگه مگه دوستش راننده ی مخصوص پسرشونه؟!

سوار شد و بعد از کمی احوال پرسی ،مینسو صدای آهنگ رو دوباره زیاد کرد.

_____

امشب آلبوم جدید منتشر می‌شد و توی کنسرت هفته ی بعد هم قرار بود این آهنگ رو اجرا کنند.

برای همین از فردا باید سخت تر تلاش و تمرین میکردند.

با صدای 'دینگ' گوشیش که نشون دهنده ی اومدن یه پیام جدید بود،گوشی رو از روی میز جلوش برداشت.

سوکجین و هوسوک مشکوک نگاهش کردند و چیزی نگفتند.

__
جونگوکی:هی تهیونگ.

تهیونگ:اوه سلام جونگکوکا...خوبی؟

جونگوکی:آره فقط استرس دارم.

تهیونگ:چرا؟؟مشکلی پیش اومده؟

جونگوکی:نه...دارم میرم پارتی تولد دوستم...اولین باره پارتی میرم..و خب‌...می‌دونم مسخرست.

تهیونگ:اومووو..مسخره نیست کوکی..فقط مراقب خودت باش..اونجا پسرای مست هست...نزار بهت دست بزنن.

جونگوکی:هی!..غلط کردن..یه جوری میزنمشون نفهمن از کجا خوردن.‌..ولی باشه

تهیونگ:آفرین گوک.

جونگوکی:گوک؟!..تا حالا کسی اینو بهم نگفته بود...

تهیونگ:عاااو پس از این به بعد گوک صدات میکنم.

جونگوکی:اوه مثل این که رسیدیم به محل پارتی..پس...بای؟

تهیونگ:برو بیب..مراقب خودت باش.

جونگوکی:باشه..توام همینطور..بای بای تهیووونگ!

________
ببخشید جواب کامنت ندادم...خیلی زیاد بودن و نت درست حسابی نداشتم

یعنی امروز اصلا نت نداشتم:/
ولی راجب قدم وای...بخدا شما نرمالین من زیادی درازم🙂
برین پارت بعد هم بخونین ووت و کامنت بدین:)
لاو یو

🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱Where stories live. Discover now