76

8.5K 1.2K 143
                                    

پدرش با شک بهشون نگاه کرد

"تهیونگ شی میشه بگین چرا همش با پسر من در ارتباطین؟"

"دلیل خاصی نداره"
تهیونگ گفت.

پدرش به کوک که تو شوک بود نگاه کرد
"چرا اینجوریه؟؟؟"

"یه خبر بهش دادم تو شوکه"
ته ساده گفت

"چه خبری؟"

"خودش بخواد میگه..میشه امشب بیاد خوابگاه پیش من؟"

پدر کوک اخم کرد
"شما خیلی مشکوکین...اگه میخوای کوک بیاد پیشت باید یه کاری بکنی"

ته ابرویی بالا انداخت
"چه کاری؟"

"هیونمین باهاتون بیاد"

چشمای همه گرد شد
حتی خود هیونمین
البته بجز کوک که تو شوک بود
اون هنوز تو شوک بود و نمیتونست کاری بکنه..بهش حق بدید.

"یعنی شب..بمونه؟"

"آره"
پدر کوک محکم گفت.

"خب..یعنی..باشه."

__
تهیونگ از وقتی هیونمین کنارش نشسته بود اخم کرده بود

وقتی رسیدن تهیونگ دست کوک رو گرفت
"خب هیونمین شی..میتونی توی اتاق مهمون بخوابی..آخرین اتاق توی راه رو"

خب کوک از شوک دقایقی میشد در اومده بود پس با  مشکوکیت به تهیونگ نگاه کرد.

وقتی هیونمین با اخم رفت تو اتاق مهمون ،تهیونگ دست کوک رو کشید تا داخل اتاقش

"نگفته بودی اتاق مهمون دارید"
کوک تیکه انداخت

تهیونگ شونه ای بالا انداخت
"میخواستم تو اتاق من بخوابی خب"

کوک چشم غره رفت
ولی با یادآوری خبری که ته گفت ذوق کرد

__
"من واقعا فاز باباتو نمی‌دونم..الان هیونمین چه نقش فاکی ای داره بجز این که اتاق اِشغال کرده؟"

کوک حرف ته رو تایید کرد
"دقیقا"

کوک چشم غره ای به پدری که توی اتاق نبود رفت.

تهیونگ بحث رو عوض کرد
"بیخیال..بیا بغلم"

کوک نمیدونست باید چیکار کنه
برای اتفاق بعد از ظهر خجالت بکشه یا برای خبری که شنید ذوق کنه

آروم روی پای تهیونگ نشست و دستاشو دور گردنش حلقه کرد

تهیونگ 'هوم'ــی کشید و دستشو پشت کمر کوک گذاشت و سرشو برد داخل گودی گردنش.

بوسه ی کوچیکی روی رگ گردن جونگکوک گذاشت

"چرا نمیتونم عین آدم بفاکت بدم؟همیشه یکی هست...اه"
تهیونگ غر زد

روی تخت عقب تر رفت و  کوک رو باز توی بغلش کشید

"می‌خوام فقط بغلت کنم تا صبح..حرف نباشه"

_____
فلش بک قبل رفتن هیونمین همراه تهکوک↓

پدر کوک اخم کرد
"هیون..حواست به کارای اونا باشه..چیز مشکوکی دیدی بگو"

هیونمین قبول کرد و خودش هم بدش نمیومد بفهمه بین اونا چی میگذره

_________
اپ کردم جررر
افسردگی چند ساعتم تموم شده

میتونید بابای کوک رو بکنید

لاو یوووووووووووووو

🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱Where stories live. Discover now