14

10.9K 1.8K 228
                                    

Fic↓
به شدت عصبی بود.

قرار نبود بخاطر سود کمپانی اینجوری ازش استفاده کنن..

ولی مجبور بود.

اون دختر رو اصلا دوست نداشت.

درسته..لیسا عضو بلک پینک..مجبور بود با اون قرار بزاره.

البته به عنوان دوست معمولی خیلی هم دوستش داشت ولی..

فاک به عنوان دوست دختر نمی‌خواست.

نمیدونست..شاید از اون دختر خوشش میومد؟!

شاید عاشق هم میشدن.

الان همه جا خبر قرار گذاشتنشون پخش شده بود.

همه فهمیده بودن.

واکنش فن ها به دو دسته تقسیم میشد.

کسایی که اون رو با کس دیگه ای شیپ میکردن و موافق این رابطه نبودن.

یا کسایی که میگفتن حمایت میکنن.

این دو دسته تمام فضای مجازی رو به بازی گرفته بودن.

سه روزی بود سمت گوشی برای چت و کارای همیشگی نرفته بود.

به شدت سرش شلوغ بود.

سه روز پیش خبر دادن باید آلبوم رو زودتر از روزی که باید،پخش میکردن..

و بشدت کار ها سنگین شده بود.

همین امروز هم خیلی یهویی گفتن باید با لیسا قرار بزاره.

اولش خیلی اعتراض کرد ولی دیگه چیزی نگفت.

امروز بالاخره وقتش آزاد میشد.

البته بعد از دیدن شدنش با لیسا توی کافه.

یعنی کافه ای که دقیقا الان جلوش بود و لیسا داخلش

البته ماسک داشتن ولی خب خبرنگار ها اومده بودن و عکس میگرفتن.

مجبور بود دستشو دور کمر باریک اون حلقه کنه و به هم لبخند بزنن.

_________
اجازه میدم منو بکنین:))
لیسا رو به دست خودتون میسپارم😑😹
دو پارت دیگ هم اپ میکنم..برای همین پارتا کمه چون زود زود آپ میکنم:))

Love YA

🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱Donde viven las historias. Descúbrelo ahora