68

9.6K 1.4K 431
                                    

اسمات

روی تخت نشست و نگاهش به سیکس پکای تهیونگ افتاد.

(این تخیل منهههه..نگین نداره سکته میکنممم..می‌دونم نداره ولی بهش میاد نیمسمشخشخشم)

آب دهانش رو به سختی قورت داد.

تهیونگ هم کنارش نشست.
اوکی هردو به هر جا نگاه میکردن بجز صورت هم.

نگاه تهیونگ روی رون های کوک بود و نگاه کوک روی سیکس پک و عضله های تهیونگ.

کوک چراغ رو-کنارش بود-خاموش کرد و چراغ خواب رو روشن کرد.

"خب..اممم..شب بخیر"
گفت و رفت زیر پتو.

تهیونگ جوابی نداد.
داشت فکر میکرد چطور شروع کنه.

دراز کشید و دستاشو دور کمر کوک انداخت و چسبوندش به بدن داغ خودش.

نگاهش سمت گردن سفید کوک رفت.

بوسه ای پشت گردنش گذاشت که کوک کمی لرزید.
برش گردوند طرف خودش و چونه اش رو بوسید.

کوک بین همکاری کردن و نکردن دو دل بود.

وقتی لبای تهیونگ رو روی لبای خودش حس کرد بیخیال خجالت شد و با تهیونگ همکاری کرد.

الان تهیونگ روش بود و با ین دستش وزنش رو کنترل میکرد تا روی کوک نیفته.

بوسه هاشون شدت گرفته بود.
تهیونگ از لبای کوک دل کند و سمت گردن سفیدش رفت.
بوسه ی آرومی روی رگ گردنش گذاشت و شروع کرد به لاو بایت گذاشتن.
صدای ناله های آروم کوک رو دوست داشت...دوست داشت بیشتر این صدا رو بشنوه.
تقریبا کل گردن کوک رو لاو بایت گذاشته بود.
پایین تر اومد.
همه جا رو بوسید.
تیشرت کوک رو کمی بالا داد و با دیدن سیکس پک هاش ابرویی بالا انداخت.
"واو..این سیکس پکا روی این بیبی چیکار میکنن؟"

کوک نفس نفس میزد ..جواب بوسه ای که تهیونگ روی شکمش گذاشت رو با یه ناله داد.
"آآه..تـ-ته..مـ-من..آآهههه"
کوک گاز تقریبا محکمی از شکمش گرفت
"هیشش..فقط صدای ناله ات رو بشنوم"

(چه ددی طور:') )

و کوک بیشتر ناله کرد..اصلا اهمیت فاکی ای به کسایی که اون بیرون بودن نمی‌داد.

تهیونگ به رون های سفیدش رسید و تلاش کرد که مثل گرسنه ها بهش حمله نکنه.
بوسه ی محکمی روی قسمت داخلی رون کوک گذاشت و همون جا رو گاز گرفت.
آروم میبوسید و گاز های محکم و آروم می‌گرفت.
"آآههه..تـ-تهیو-نگ.."
سر تهیونگ بالا اومد و بوسه ی آرومی روی لب های کوک گذاشت
"جان دل تهیونگ؟"

(چه خبرا؟:)))) )

"د-دوست دار-دارم"
همراه با ناله گفت و تهیونگ حس کرد دیکش داره میترکه.

"منم همینطور بیبی..منم دوست دارم"

قرار نبود سکس داشته باشن ولی میشد کارای دیگه کرد.

تهیونگ دست کوک رو گرفت و گذاشت روی دیک خودش-از روی باکسر-و تکونش داد.

"کوک..همینطوری دستت رو-آه-تکون بده"
این رو همراه با ناله گفت و کوک هم به حرفش عمل کرد.

کوک خودش هم لذت میبرد وقتی به تهیونگ لذت میداد.

حرکاتش رو تند تر کرد و تهیونگ سمت لب هاش رفت
"تو...آه خیلی...آههه..خوبی گوکی...پسر خوب"

کوک هم درد داشت ولی اهمیت نداد... اول میخواست به تهیونگ لذت بده.

بعد از کمی زمان..تهیونگ کامش باکسر مشکی رو خیس کرد
کوک بوسه ای روی لب تهیونگ گذاشت.
تهیونگ دستش رو سمت باکسر کوک برد و اونو با یه حرکت کشید پایین
با دیدن تحریک شدگی کوک،تکخندی زد
"پسر خوب من"
و بوسه ای به سر عضوش زد
کوک ناله های ارومش رو سر داد.
با حس دهان داغ تهیونگ دور عضوش چنگی به شونه ی تهیونگ زد
"آآههه...مممم...تهه.."
و تهیونگ مشغول شد.
زمان زیادی نگذشته بود که کوک هم به اوج رسید
هردو نفس نفس میزدن.
تهیونگ کوک رو کشید توی بغلش
"پسر خوب من..بریم حموم؟"
کوک با خجالت سر تکون داد و تهیونگ با عشق بوسه ای روی لبش گذاشت.
سمت حموم رفتن

___
داخل وان بودن و کوک تقریبا روی پای تهیونگ نشسته بود.

صدای خنده های آروم کوک وقتی تهیونگ از چیزای مختلف می‌گفت خیلی دلنشین بود.

"فکر کنم فردا باید بخاطر صدای ناله هات جواب پس بدیم"
تهیونگ با خباثت گفت.

کوک قرمز شد ولی خندید

"من خوابم میاااد"
آروم گفت و کلمه ی آخر رو بخاطر خمیازه کشیدنش،کشید.

"باشه بیبی..الان میریم بخوابیم"
و حوله ای که نزدیکشون بود رو برداشت.

بعد از خشک کردن خودشون  تهیونگ یه باکسر پوشید و کوک تیشرت و باکسرش رو.

تهیونگ کوک رو کشید توی بغلش
کوک لبخندی زد
"دوست دارم تهیونگی..شبت بخیر"
تهیونگ لبخند زد
"منم دوست دارم کیوت من..شب توام بخیر"

____
حرفی نزنید(:
فقط به قسمت آخرش توجه کنین!
اینم پارت اخر امشب..با تشکر..
ووت بدین به پارتای قبلی و این پارت..
آی لاو یوو❤❤❤

پ.ن:آیم اوکی..آیم اوکی...

🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱Where stories live. Discover now