ووت فراموش نشه🤗💙
" آقای دکتر تا بیمارشو نبینه نمیتونه دیگه
تجویزی کنه. "با کف دست ضربه ای به پیشانیم زدم و قبل اینکه خودمو برای گفتن حرفی که از دهنم پریده بود به فحش بکشم صدای تک بوق شنیدم .
با تعجب نگاهی به گوشیم انداختم . تماس قطع شده بود .این چی بود گفتم! با خودش حالا چه فکری میکنه؟ لعنت بهش اینقدرم چیز بدی نگفتم که مثل دخترای باکره واکنش نشون داد و قطع کرد .
با صدای دوباره ی رینگتون فرصت بیشتر فکر کردن ازم گرفته شد و با دیدن ویدیو کال ابروهام با تعجب بالا پرید :
" فاک... فااااااک "
هول کرده نمیدونستم چکار کنم ؛ سریع حوله ی کوچیکِ روی شونمو که برای خشک کردن موهام بود رو گوشه ای پرت کردم و دستی به موهای نم دارم کشیدم .
دکمه ی سبزو لمس کردم .
داشتم از استرس خفه میشدم و قلبم بازیگوشانه خودشو محکم به سینه میزد .
تصویر بالا اومد و هردو بدون حرف بهم دیگه خیره شدیم .* بکهیون به پسر جذاب روبه روش که حاضر بود قسم بخوره هرجوری تصورش کرده بود جز این چهره ی فاکری که الان میدید .
چانیول هم محو پسر ریز نقش بامزه ای که چتری های خیسش روی پیشانیش پخش شده بود و صورت سفیدش از زیبایی برق میزد. *
زودتر به خودم اومدم و با سرفه ای مصلحتی لبخند رسمی ای زدم :
" سلام..اووم...راستش اصن انتظار این ویدئو کالو نداشتم . "
دستشو نمایشی پشت گردنش برد و دست کشید:
' راستش خودمم انتظار نداشتم...وقتی جواب دادی تازه فهمیدم چکار کردم! '
خنده ای کردم و به تاج تخت تکیه دادم :
" تقصیر من بود اون حرف و زدم و... "
' پشیمون نیستم ...که تماس گرفتم؛ الان فهمیدم باید زودتر این کارو میکردم...
واااااو انتظار اینکه پسر کوچولوی هورنی
اینقدر ... 'با داد یهوییم حرف چانیول نیمه موند:
" یااااا...نمیشد اون روز و یاداوری نکنی؟؟!! "
و باخجالت دستمو و جلوی چشمام گرفتم .
چانیول با حرکت کیوت پسر ناخواسته دلش ضعف کرد.
با تخسی ابروهاشو بالا انداخت :' تقصیره خودته وقتی اسمتو پرسیدم نگفتی و گفتی لازم نیست! '
" بک... بکهیونم "
چانیول که از ریکشنای پسر خوشش اومده بود با لحن بدجنسی ادامه داد :
' اما این باعث نمیشه اسمت داخل کانتکام از پسر هورنی به بک...بکهیونم تغییر پیدا کنه! '
YOU ARE READING
ภєvєг Ŧคll เภ l๏vє <ᶠᵘˡˡ>🍃
Fanfiction♧فیکشن: هرگز عاشق نشو ♤کاپل: چانبک ، سهبک ،کریسهو،هونهان ♧ژانر: رومنس، اسمات،برشی از زندگی نویسنده: Rahaˢᴴᴵᴹᴹᴱᴿ NC +18 🔞 خلاصه: برای بیون بکهیون ، همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا قبل اون روز. یعنی روز لعنت شده ای که توی وان حموم، دراز کشید و هوس سکس...