⛅ Part 12 ⛅

1K 291 77
                                    

ووت لطفا بدین💙🍃

"دستم به سهونو اون هرزش برسه...."

سوهو با شنیدن اسم سهون تلخ شد، پسرک مهربونش، نباید هیچ وقت ترکش میکردن، نه حداقل خودش، همه خیلی راحت عصبانی شدیم، فحش دادیم، ترکش کردیم!

به روی چانیول توپید:

-تمومش کن چان...دیدی که چقدر سخت خوابش برد، میخوای با صدات بیدارش کنی؟!

چانیول عصبی بدون توجه به تشر سوهو توپید :

"پسره ی ابله مغز تو سرش نیست، هزار بار گفتم پیشنهاد استاد جایگزینی اون آشغالدونیو قبول نکن. مگه گوش کرد؟ "

-حالا که قبول کرده، خودشم باید با عواقبش کنار بیاد، اینجور نبوده که نمیدونسته تو اون دانشگاه چی در انتظارشه،منم قد تو لوهان رو دوست دارم، اما تو زیادی لوسش کردی چان .

چانیول برای آخرین بار نگاهی به لوهان خوابیده ی زیر پتو کرد و درو آهسته بست.
به سمت آشپزخانه رفت.

"قهوه میخوری؟"

سوهو نفسی از خستگی کشید :

-نه فردا کلی کار دارم باید شب زود بخوابم.

راهشو به سمت یخچال کج کرد و دوتا قوطی آبجو برداشت و یکی به سمت سوهو انداخت.

"پروژه در چه حاله؟"

سوهو بطری فلزی یخ زده رو گرفت و با باز کردنش جرعه ای نوشید .

-داره خوب پیش میره، انتخابای تائو برای افراد،تو هر پروژه،همیشه عالی بوده!

چانیول لبخندی زد: "خوبه..... جونمیون ؟"

-هوم؟

"میدونی جون...روزی که بکهیون رو تو ویدئو کال دیدم دلم براش لرزید، خیلی در موردش فکر کردم چرا؟ برای زیباییش؟ برق نگاهش؟ یا اصن از قبلترش که باهم چت داشتیم؟!
بعد که از نزدیک دیدمش گفتم خودشه چان ،شکارش کن."

جرعه ای از ابجو خورد و به سوهو نگاه کرد:

"میدونی چی جالبه؟"

سوهو اروم لب زد، ناخودآگاه نمیخواست خلسه ی ارامش بخش چانیول بهم بخوره هر چند که خیلی یکدفعه ای بحثو باز کرده بود :

- چی؟؟

"این که فکر کنی خودت شکارچی ای اما بعد به خودت بیای ببینی کسی که شکار شده در اصل فقط خودتی."

- پارک چانیول عاشق شده؟

چانیول خیره به چشمای سوهو اعتراف کرد:

"پارک چانیول عاشق شده!"

چانیول شخصیت پیچیده ای نداشت. همیشه همین بود. ساده میخندید. ساده عصبانی میشد. و الان...ساده عاشق شده بود!!!

     ━━━━━━━━━━━━━━

"عا..حح هون همونجا"

سهون کف دستشو اروم روی لب های بکهیون چسبوند.

ภєvєг Ŧคll เภ l๏vє  <ᶠᵘˡˡ>🍃Where stories live. Discover now