نیویورک آمریکا
۱۲ژانویه 2020 ساعت ۵:۳۰صبح
پروژه ای که شرکت کی بی آر تدارک دیده بود بزرگتر از چیزی بود که فکرش را میکرد.
خیلی بزرگتر وسنگین تر از تمام پروژه های که تا به الان با شرکت های دیگر مشترک یا تنها به پایان رسانده بود.
نامجون کاملا به این موضوع که ممکن بود با قبول کردن این قرارداد و همکاری با انها به شرکت و خودش برای ارائه طرح ها و ساختمان کلی تراشه فشار زیادی وارد شود و شاید در طول این پروژه سختی ها و ریسک های زیادی برایش به وجود بیایدآگاهی کامل داشت.
اما خوب.....این قرداد دو علت و دلیل به شدت وسوسه کننده و حیرت انگیز داشت که نامجون به هیچ عنوان توانایی چشم پوشی از ان دو علت رو نداشت.
خوب میپرسید علت هایش چه بودن ؟
کاملا مشخص است!!
یک ،.....همکاری با شرکت کی بی آر به تنهایی یکی از بزرگترین شانس ها و افتخارات دوران کاری حرفه ای نامجون و شرکت پاپر به حساب می امد و با انجام این کار به طور کلی شرکتش به سود هنگفت و غیر قابل باوری میرسید.
حالا مقصود ازسود چه سود مالی بوده باشد چه سود ارزشی ،،،،فرقی نداشت.
مهم این بود که این پیشنهاد و همکاری چوب دوسر طلا به حساب میامد.
اعتبار و قدرت شرکت پاپر برای همیشه بر سر زبان ها می ماند.
و سهام شرکت به طرز خارق العاده ای سعود میکرد.
با اینکه در حال حاضر هم شرکت پاپر یکی از بهترین ها در نوبه و عرصه خودش بود........ اما بازهم چه کسی از واژه و صفت بهترین و برترین بدش می آمد ؟
خوب مشخصا هیچ کس
نامجون میدانست با ساخت این تراشه و امضای همکاری شرکت پاپر و کی بی ار در کنار هم اسم و نام شرکتش را جهانی میکند و اعتباری فوق العاده به دست می آورد و نسبت به رقبای که همیشه از انها جلوتر بود سرعت و پیشرفت با اختلاف میگیرد .
و دومین دلیلش....... که میتوان گفت از اولی بسیار مهمتر و وسوسه انگیز تر بود، همکاری و اشنایی بیشتر با پسر زیبا و شیرینی بود که هنوز ۲۴ساعت از آشنایش با او نمی گذشت اما ،احساسی که در کنار او و با وجود او در کنار خودش داشت احساسی غیر باور و زیبا بود.
احساسی شبیه به آرامش.....
چیزی که در زندگی مردی مثل نامجون دقیقا مانند گیاه جینسینک کمیاب و نادر بود.
ونامجون مطمعنا با پیدا کردن ان حس و چشیدن آرامشی کوتاه اما عمیق که در وجودش تنها به ثانیه ای رخنه کرده بود ، به هیچ عنوان قصد این را نداشت که بگذارد این پرنده زیبا که باعث و بانی وجود این حس ناب در سلول به سلول وجوش بود از قفس بپرد.
YOU ARE READING
Beauty
Fanfictionدنیا بزرگ عجیب و زیباست ....چیزی که خیلی ها بهش اعتقاد دارن اما .......اون ها از یه حقیقت بی خبرن ، اون ها نمیدونن که دنیا ، سیاه تر و دردناک تر از چیزی هست که شاید خیلی از آدما تصورش رو میکنن . درد و سیاهی که شاید ، دامن زندگی بعضی از آدمای برگزيده...
