16. HIM

857 205 142
                                    

I can't give up his touch

It is him I love






🔥 🔥 🔥

جامو تو بغل لیام درست میکنم و لبخندی از سر رضایت میزنم. تخت زیرمون خیلی کوچیکه و با تکون خوردنامون قرچ قرچ میکنه ولی آغوش اون باعث میشه از هر تختی تو دنیا لذت بخش تر باشه.

 دستاش چند وقت یه بار بین موهام قرار میگیره و نازشون میکنه. اون روی پشتش خوابیده و من تو بغلش جمع شدم. دستمو روی شکمش گذاشتم و به صورتش خیره شدم.

- میدونستی وقتی خوابی خیلی خیلی خوردنی میشی؟

چشماش گرد میشه و به من نگاه میکنه. دو ثانیه بعد میزنه زیر خنده.

- وای باورم نمیشه همچین چیزی شنیدم. اونم از تو! خدای من!

- مگه من چمه؟!

- هیچی فقط اینقدر شیرین به نظر میرسی که میخوام به جای شکلات نوش جانت کنم.

خودمم میخندم و محکم بغلش میکنم.

- من فقط حقیقتو گفتم. میخوایی باور کن میخوایی عصبانی شو!

- مگه من توام که عصبانی بشم لواشک؟!

میزنم به بازوشو و الکی اخم میکنم.

- عههه نگو! الان دلم هوس میکنه بی شعور.

هر دو دستشو دورم میندازه و روی موهامو میبوسه.

- خودتو که نمیشه بخوری. اون کار منه.

سرمو بالا میارم تا جوابشو بدم ولی لب های لیام زود روی مال من قرار میگیره و به جای حرفی که قرار بود بزنم صدای "اوممم" کوتاهی ازم در میاد.

بی خیال نمیشه و با گرفتن کمرم منو بیشتر به خودش میچسبونه. لب پایینیمو ساک میزنه و مجبورم میکنه یکم دهنمو باز کنم تا کارش آسون تر بشه.

تقریبا روم خم میشه و جایی که گاز گرفته بود رو با زبونش لیس میزنه تا اگه درد گرفته خوب بشه. لبخند کوچیکی میزنم و با اشتیاق همراهیش میکنم.

زبونامون روی هم کشیده میشه و باعث میشه ناله ی آرومی کنم. با این که جای زیادی برای حرکت کردن ندارم ولی تا حدی که بتونم خودمو بالا میکشم و پایین تنه هامونو به هم میمالم.

لذتی که توی بدنم پخش میشه حتی از بوسه ی پر حرارتمون هم بیشتره.

دست لیام کم کم زیر لباسم میره و انگشتشو روی یکی از نیپلام میکشه.

بوسمونو متوقف میکنم تا بتونم بهش نگاه کنم. چشمامو به زور باز نگه داشتم و اگه بهشون اجازه بدم میخوان از سر لذت بسته بشن.

- لیام؟ میشه انجامش بدیم؟

آب دهنشو قورت میده و سرشو تند تند به تایید تکون میده.

Z ENDWhere stories live. Discover now