I can't give up his touch
It is him I love
🔥 🔥 🔥
جامو تو بغل لیام درست میکنم و لبخندی از سر رضایت میزنم. تخت زیرمون خیلی کوچیکه و با تکون خوردنامون قرچ قرچ میکنه ولی آغوش اون باعث میشه از هر تختی تو دنیا لذت بخش تر باشه.
دستاش چند وقت یه بار بین موهام قرار میگیره و نازشون میکنه. اون روی پشتش خوابیده و من تو بغلش جمع شدم. دستمو روی شکمش گذاشتم و به صورتش خیره شدم.
- میدونستی وقتی خوابی خیلی خیلی خوردنی میشی؟
چشماش گرد میشه و به من نگاه میکنه. دو ثانیه بعد میزنه زیر خنده.
- وای باورم نمیشه همچین چیزی شنیدم. اونم از تو! خدای من!
- مگه من چمه؟!
- هیچی فقط اینقدر شیرین به نظر میرسی که میخوام به جای شکلات نوش جانت کنم.
خودمم میخندم و محکم بغلش میکنم.
- من فقط حقیقتو گفتم. میخوایی باور کن میخوایی عصبانی شو!
- مگه من توام که عصبانی بشم لواشک؟!
میزنم به بازوشو و الکی اخم میکنم.
- عههه نگو! الان دلم هوس میکنه بی شعور.
هر دو دستشو دورم میندازه و روی موهامو میبوسه.
- خودتو که نمیشه بخوری. اون کار منه.
سرمو بالا میارم تا جوابشو بدم ولی لب های لیام زود روی مال من قرار میگیره و به جای حرفی که قرار بود بزنم صدای "اوممم" کوتاهی ازم در میاد.
بی خیال نمیشه و با گرفتن کمرم منو بیشتر به خودش میچسبونه. لب پایینیمو ساک میزنه و مجبورم میکنه یکم دهنمو باز کنم تا کارش آسون تر بشه.
تقریبا روم خم میشه و جایی که گاز گرفته بود رو با زبونش لیس میزنه تا اگه درد گرفته خوب بشه. لبخند کوچیکی میزنم و با اشتیاق همراهیش میکنم.
زبونامون روی هم کشیده میشه و باعث میشه ناله ی آرومی کنم. با این که جای زیادی برای حرکت کردن ندارم ولی تا حدی که بتونم خودمو بالا میکشم و پایین تنه هامونو به هم میمالم.
لذتی که توی بدنم پخش میشه حتی از بوسه ی پر حرارتمون هم بیشتره.
دست لیام کم کم زیر لباسم میره و انگشتشو روی یکی از نیپلام میکشه.
بوسمونو متوقف میکنم تا بتونم بهش نگاه کنم. چشمامو به زور باز نگه داشتم و اگه بهشون اجازه بدم میخوان از سر لذت بسته بشن.
- لیام؟ میشه انجامش بدیم؟
آب دهنشو قورت میده و سرشو تند تند به تایید تکون میده.
![](https://img.wattpad.com/cover/237327149-288-k572920.jpg)
YOU ARE READING
Z END
Horrorاونا میگن "عاشق شدن کار آسونیه. قسمت سخت ماجرا نگه داشتن عشقیه که پیدا کردی." توی دنیایی که داره به آخر میرسه و به جای آدما زامبیا داخل خیابوناش راه میرن، این جمله معنای کاملا متفاوتی پیدا میکنه. A Ziam Story [Highest ranking: #1 - Horror] [Complete...