☾CHAPTER;TWENTY EIGHT☽

5.8K 1.1K 193
                                    

"ی-یول....تمو-موش کن...ب-بسه.."

اما پسر بزرگتر حرفشو نشنیده گرفت، لباشو از لبهای بکهیون جدا کرد و به سمت گردنش پیشروی کرد...بکهیون میدونست چانیول داره گردنشو مارک میکنه. اینو میتونست از حس مکش هایی که روی پوست گلوش مینداخت حس کنه.

"ی-یول...ق-قسم میخورم اگه ت-تمومش نکنی..."

"تو خیلی نازی" چانیول گفت. بکهیون زیرلب تشکر کرد و همین که روی تخت نشست دستاشو جلوی صورتش گرفت.

"تقریباً داشتم تسلیم میشم..." با خودش زمزمه کرد و دستشو روی گردنش کشید.

چانیول طبق معمول بلند شد و سمت حموم اتاق رفت تا یه دوش بگیره. زودتر از هر وقت دیگه کارشو تموم کرد و به اتاق برگشت تا لباساشو عوض کنه.

بعد از اون نوبت بکهیون شد، وقتی وارد حموم شد، قبل از اینکه زیر دوش آب بره از توی آینه مشغول بررسی لاو مارک چان روی گردن خودش شد. رد ارغوانیش واقعاً پر رنگ بود و نمیشد با کمی کرم محوش کرد. یعنی باید یقه اسکی میپوشید؟

"چرا اینو پوشیدی؟" چانیول با سردی پرسید.

بکهیون بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش بالاخره تصمیم گرفته بود همچین لباسی بپوشه. وقتی چانیول وارد اتاق شد، داشت جلوی آینه برای خودش خط چشم میکشید.

"سرده" مثل تو.

"درش بیار وگرنه خودم زحمتشو میکشم"

اما بکهیون سعی میکرد سرسخت تر از این حرفا باشه. بدون توجّه به حرف چانیول به کارش ادامه داد. اما وقتی چانیول سمتش اومد و بزور سعی کرد لباسشو از تنش دراره جیغ زد؛

"خ-خودم میتونم درارم"

اما دیگه کار از کار گذشته بود، لباسش از تنش درومده بود و حالا به جز یه زیرلباسی نازک چیز دیگه ای تنش نبود. حتی متوجّه نگاه خیره چان روی بدن خودش نبود.

"نوک سینه هات از دفعه ی قبلی که دیدمشون تیره تر شدن..." بکهیون بلافاصله دستاشو جلوی بدنش گرفت تا چانیول کمتر ببینه.

"ا-این...کاملا طبیعیه...احمق" با لکنت جوابشو داد.

"اما هنوزم بدن قشنگی داری....پوست شیری رنگت..."

"اگه همین الآن این کارتو تموم نکنی خودم تنهایی میرم."

"نمیتونم به بدن همسرم نگاه کنم؟" گفت و نیشخند زد.

"ازت متنفرم"

"آره بابا تو راست میگی"

بکهیون چشماشو تو حدقه گردوند.

↭↭

بالاخره از خونه بیرون اومدن و سوار ماشین چانیول شدن، "کمدبندتو ببند" چانیول گفت اما قبل از اینکه به بکهیون فرصت حرکت بده دستشو سمت کمربندش برد. همون لحظه تلفن چانیول زنگ خورد.

༺𝑩𝒆𝒊𝒏𝒈 𝑨 𝑷𝒂𝒓𝒌 | 𝒫ℯ𝓇𝓈𝒾𝒶𝓃 𝓉𝓇𝒶𝓃𝓈𝓁𝒶𝓉𝒾ℴ𝓃༻Where stories live. Discover now