خسته و کوفته در اتاقشون رو باز کرد و رفتن داخل
هری؛اهااییییییی
از شدت خستگی بلند نالید و در رو پشت سرشون بست،ناهارشون رو پایین خورده بودن و الان تنها چیزی که نیاز داشتن استراحت بود
هری؛بیا بریم تو حمومش رو یه نگاهی بندازیم،به احتمال زیاد باید یه وان داشته باشه که بریم توش
لویی؛باشه
از اینکه لویی شکایتی برای اینکه با هم برن توی وان نداشت لبخند پهنی زد و سرش رو برد به سمت صورتش و لباش رو بوسید تا انرژی بگیره.
دیگه عادت کرده بود به بوسه های هری برای همین هم اصلا شوکه نشدهری؛اخیش.....خب حالا میتونم بریم تو حموم و ببینیم اونجا برامون چیا گذاشته
رفتن سمت حموم و هری در رو باز کرد و دید یه وان بزرگ اونجا هست لبخند دندون نمایی زد،وان بر از آب بود و میشه گفت آماده بود که برن تو حتی کفش هم حاضر بود!
معلوم میشه جیمز میدونسته وقتی برسن میخوان از وان استفاده کنن.....بدبخت کسی که اومده تو اتاق،حتما بعد دیدن دیلدو و لوب و این چیز میزا فک میکنه آیا اینجا چه خبره!
هری؛ایوللل......در بیار
تیشرت لویی رو از تنش سریع در اورد و لویی یکم شوکه شد ولی بعد شلوارش رو آروم در اورد و انداخت یه گوشه از حموم.
هری هم سریع لباس های خودش رو در اورد و دوتایی فقط با باکسر بودن...دستش رو کرد توی آب تا ببینه سرده یا نه که دید ولرمه و آروم دوتا پاش رو توی وان گذاشت و بعد کامل رفت توی وانهری؛آخخییشششش.....لویی تو هم بیا خیلی خوبه
لویی؛سرد که نیست؟
هری؛نه بیا خیلی خوبه
دستش رو از زیر آب اورد بیرون و به سمت لویی گرفت،دستش رو توی دست هری گذاشت و اونم رفت توی وان....
لویی؛حیحی....هوو....چه خوبه!
هری؛عالیه.....حالا چشمات رو ببند و نفس های عمیق بکش تا آروم بشی و خستگیت از بین بره
لویی؛اوووو.....باششهه
همه اون چیزایی که گفت رو انجام داد و واقعا حس خیلی خوبی داشت.....خود هری هم همون کار ها رو کرد و دوتایی تو اوج آرامش قرار گرفته بودن.
.
"Wap"
Yeah, you fuckin' with some wet-ass pussy
Bring a bucket and a mop for this wet-ass pussy
Give me everything you got for this wet-ass pussy
Now from the top, make it drop, that's some wet-ass pussyNow get a bucket and a mop, that's some wet-ass pussy
I'm talkin' wap, wap, wap, that's some wet-ass pussy
Macaroni in a pot, that's some wet-ass pussy, huhصدای بلند آهنگ از توی اتاق زین می اومد و وقتی لیام وارد اتاق شد صدا قطع شد!
YOU ARE READING
I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]
Fanfiction"بوک کامل شده" -بگو دوستم داری هنوز.....بگو همش خواب بود....بگو برگشتی پیشم.....بگو منو بخشیدی بخاطر آسیبی که بهت زدم......بگو.....خواهش میکنم یه حرفی بزن......میدونم بهت قول داده بودم بهت آسیب نزنم.....من نمیخواستم اینجوری بشه......نمیدونستم اینجو...