part56☆End✩

841 74 73
                                    

•

Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.


وقتی در خونه رو باز کردن یکم محو زیبایی هاش شدن ولی فکر اینکه می‌تونه یه چیز زیبا تر هم ببینه باعث شد لویی رو براید استایل بلند کنه و سریع ببرش بالا.



لبه تخت نشست و لویی روی پاهاش نشسته بود،کراوات هری رو توی دستش گرفت و کشیدش به سمت خودش و لب هاش رو به لب های هری کوبوند‌.


کمربند خودش رو باز کرد از دور کمرش درش اورد و انداختش روی زمین و دکمه شلوار لویی رو هم باز کرد.


دستاش رو توی موهای هری فرو برد و روی پاش هی تکون میخورد،شلوار لویی رو کشید پایین تا نصفه چون پاهاش دور کمر هری بود پایین تر نمی اومد برای همین هری لویی رو بلند کرد و جاشون رو عوض کردن.


لویی رو لبه تخت خوابوند و شلوارش رو کامل از پاهاش در اورد......به پنتی مشکی ای که لویی پوشیده بود خیره شد.
لویی پیراهن و کت و خودش رو در اورد و انداخت روی تخت.


هری؛گاد......خودت به تنهایی سکسی هستی لویی،این پنتی مشکی رو هم که پوشیدی.....تازه ست لباس خوابمون هم مشکیه...من چجوری میتونم خودم رو کنترل کنم؟


لویی خنده شیرینی کرد و دستاش رو برد بالای سرش


لویی؛خب کنترل نکن


یکم به خودش کش و قوس داد و دستش خورد به یه چیزی.....سرش رو کمی بالا گرفت و کج کرد و دید بالای سرش یه وایبراتور پروستاته!

دستش رو بهش رسوند و برش داشت و هری لبخند پهنی زد و از دست لویی قاپیدش


لویی؛به نظرت چجوریه؟


هری؛نمیدونم بیا امتحانش کنیم روی تو بعد بگو چطور بود یا خودم از کار هایی که میکنی میفهمم


لویی لبش رو گزید و پاهاش رو برد توی هوا و هری بسته کاندوم رو برداشت و یه سه تا کاندوم از توش برداشت


لویی؛چرا سه تا؟


هری؛یکی واسه خودم یکی واسه تو یکی هم واسه وایبراتور که راحت تر بره توی کونت بیب


لویی؛برای خودم و خودت نه


خودش رو لوس کرد و هری دستش رو توی پنتی لویی فرو برد و کشیدش پایین


I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]Onde histórias criam vida. Descubra agora