نفس عمیقی کشید و بوی خوب موهای لویی باعث شد لبخند روی لباش نقش ببنده.....
چشماش رو باز کرد و دید لویی بغلش کرده و فقط موهاش دیده میشه.لبخندش پهن تر شد و با یه دستش شروع کرد به نوازش کردن کمر لویی
هری؛کیتن نرمالو.....پاشو
با صدای خش دار و هاتی گفت و لویی توی جاش تکون خورد
هری؛پیشی پیشی...کیتیی؟
لویی؛امممم
ابروهاش رو در هم کشید،یه جوری انگار توی خوابش از زد.
هری؛میخورمت اینجوری تو خواب غر میزنی نمیخوای پاشی
با همون دستش که داشت نوازشش میکرد یه اسپنک زد به کون لویی،اما تقریبا آروم بود.
لویی؛هرییی!!
با صدای گرفته و خواب آلود گفت و خودش رو به هری مالید درست مثل یه کیتن
هری؛عشقم پاشو،باید بریم یه چیزی بخوریم دیشب هیچی نخوردیم باید یکم انرژی بگیریم خب!
ناباورانه و با لحن آرومی گفت و لویی سرش رو به زور بالا گرفت و به هری نگاه کرد با چشمای نیمه بازش،تازه موهاش روی پیشونیش بود و یکم جلوی چشماش بودن.
هری لبخند دندون نمایی زد و موهای لویی رو کنار زد و سرش رو اورد جلو و لبای لویی رو کوتاه بوسید
هری؛افرین کیتن کوچولو....
دو طرف بدن لویی رو گرفت اوردش روی خودش و نشست،لویی سرش رو روی شونه هری گذاشته بود،هنوزم خوابش میاومد.
هری بوسه های خیس و کوتاه روی شونه و گردن لویی میگذاشت و لپ های کونش رو میچلوند
هری؛کاش میشد سکس صبح بخیری هم داشته باشیم.....نه؟
لویی با خواب آلودگی خندید و دستاش رو دور گردن هری حلقه کرد
لویی؛تو...دیشب سه راند رفتی باهام....سیر نشدی؟
ته حرفش بازم خندید و هری لویی رو روی پاهاش فشرد
هری؛مگه میشه ازت سیر شد؟؟
کنار گوشش زمزمه کرد و نفس داغش به گوشش برخورد کرد و لویی هم خودش رو روی هری فشرد و به موهای هری چنگ زد.
هری؛اینجوری که موهامو میکشی و خودت و میمالی به من یعنی تو هم میخوایش....
لویی؛عاح...فاک هری....نه نمیخوام!پاره میشم....بیا بریم همون صبحونه رو بخوریم
از روی هری بلند شد و تلو تلو خوران به سمت کمد رفت یه دست لباس برداشت و پوشید و بعد رفت دستشویی،وقتی اومد هری لباس هاش رو پوشیده بود و منتظر بود لویی بیاد تا خودش بره داخل و بعدش باهم رفتن پایین.
YOU ARE READING
I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]
Fanfiction"بوک کامل شده" -بگو دوستم داری هنوز.....بگو همش خواب بود....بگو برگشتی پیشم.....بگو منو بخشیدی بخاطر آسیبی که بهت زدم......بگو.....خواهش میکنم یه حرفی بزن......میدونم بهت قول داده بودم بهت آسیب نزنم.....من نمیخواستم اینجوری بشه......نمیدونستم اینجو...