part55

419 52 35
                                    

•

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.




وقتی رسیدن خونه تقریبا لباس هاشون رو در اورده بودن و داشتن همو میبوسیدن هر چیزی تنشون مونده بود رو در می اوردن.


فقط پنتی زین رو نگهداشت و از روی زمین بلندش کرد و همون طور که همو میبوسیدن از پله ها بالا رفتن...
در اتاق رو باز کرد و زین رو انداخت روی تخت و روش خیمه زد ولی تو اون فاصله زین نگاهش به یه چیزی افتاد و سرش رو تکون داد و نذاشت لیام دوباره ببوسش.


زین؛لی!!این همون خرسیه که تو برام خریدی!!اینجا رو تخت چکار‌ میکنه؟؟


لیام؛نمیدونم احتمالا جیمز گذاشته......


زین از زیر لیام کنار اومد و به شکم روی خرسش مثل بچه ها خوابید....


زین؛حالا کارت رو شروع کن ددی



کونش رو برای لیام تکون داد و خرسش رو محکم بغل کرد،لیام به سمت زین رفت و سرش رو به کونش نزدیک کرد،شروع کرد به لاوبایت گذاشتن روی رون ها پای زین و بعد پنتیش رو سریع در اورد و انداخت پایین تخت.



دوتا لپ کون زین رو از هم جدا کرد و به سوراخش خیره شد و زبونش رو در اورد و کشید روش.



دندون هاش رو روی پوست نزدیک سوراخ زین کشید و همون جا رو گاز گرفت و زین سرش رو توی خرسش فرو کرد و آروم ناله کرد.



لیام؛اممممممم



رون زین رو محکم توی دستش چلوند و زبونش رو تند تند روی سوراخش کشید.



به پشم های نرم خرسش چنگ میزد و بد جور دیک لیامو میخواست و دیک خودش اون زیر داشت میترکید.



زین؛اه فاک می ددی.....



سرش رو از روی خرس برداشت و چرخید تا بتونه لیام رو یکم ببینه.
لیام دو طرف بدنش رو گرفت و در یک آن چرخوندش و الان پشت زین روی خرس بود.


زین؛اوممم ددی من میخواستم خرس تو بغلم باشه!



قیافه مظلومی به خودش گرفت و لیام انگشت شصتش رو روی لب پایین زین گذاشت



I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora