part44

465 78 73
                                    


اسمشون رو به مردی که جلوی در وایستاده بود گفتن و مرد توی سیستم سرچشون کرد و وقتی چشمش به اسمشون خورد راه رو براشون باز کرد تا برن داخل سالن بزرگ و باشکوه رو به روشون.


کاترین که همش چشمش به در ورودی بود تا ببینه کی میاد و می‌ره نگاهش به هری افتاد.....


کاترین؛دختراا!!اونجا رو ببینین


به دوستاش که کنارش بودن گفت همشون به اونا خیره شدن


+یه مشت هات!!اون دختره کیه؟باید بفهمیم دوست دختر کدومشونه


کاترین؛امیدوارم دوست دختر اون موفرفریه نباشه


با موهاش بازی کرد و لبش رو گزید


هری نگاهش رو بین جمعیت چرخوند تا کاترین رو پیدا کرد


هری؛خب....من میرم بهش تبریک بگم شما هم برین یه جایی بشینین


لویی؛مراقب خودت باش


هری؛نمیرم جنگ!ولی اوکی بیبی


لبخندی به لویی زد و ازشون دور شد و به سمت کاترین و دوستاش رفت


کاترین؛داره میاد سمتممم....


با ذوق و آروم گفت و موهاش رو داد پشت گوشش


هری؛سلام


کاترین سریع رو به هری کرد و کمی براندازش کرد.....صداشم هات بود مثل خودش!


کاترین؛سلام.....


با عشوه گفت و هری دست کاترین رو توی دستش گرفت و پشتش رو بوسید و کاترین ذوق مرگ شد و خندید


هری؛تولدت مبارک پرنسس


لبخند پهنی زد و کاترین لبخند پهن تری تحویلش داد


هری؛با اجازه خانوما....من میرم فعلا


برای آخرین بار نگاهی به کاترین انداخت و بعد دنبال بقیه گشت و پشت یه میز دیدشون و رفت سمتشون


لیام؛خوبه داری خوب پیش میری.......


هری؛اوهوم....بعدشم اگه آهنگی چیزی پخش شد زودتر از همه بهش پیشنهاد میدم برقصیم



کندال؛اره اره این خیلی جواب میده


همه با هری آروم حرف میزدن به غیر از لویی که مشغول خوردن نوشیدنیش بود......



هری؛هی...قراره یه کیتن مست داشته باشم؟؟


لویی؛نمیدونم‌....شاید.....


نگاه شیطونی به هری انداخت و هری لبخند پهنی زد


بعد از چند دقیقه براشون کیک اوردن و بعد آهنگ پخش شد،همه پسرا با دوستاشون حرف میزدن و راجب اینکه برن جلوی کاترین میپرسیدن ولی هری پا پیش گذاشت


I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]Where stories live. Discover now