part20

601 95 12
                                    

از صبح منتظر بودن که برن کلاب......بیشتر از همه زین خوشحال بود و مشتاق بود،چون دلش خیلی تنگ شده بود که با لیام بره کلاب......یعنی اینکه لیامم همراهش بیاد.......

نایلم مشتاق امتحان کردن تمام نوشیدنی های عجیب و غریب کلاب بود........

حالا انتظارشون به پایان رسیده بود،بالاخره شب شده بود.......خیلی امروز دیر گذشت براشون چون تمام مدت بیکار بودن و انتظار می کشیدن......

ولی الان داشتن آماده میشدن تا برن کلاب،این آخرین خوش گذرونیشون بود..........

از اون جایی که اول پاییز بود،لیام همشون رو مجبور کرد تا یه سوییشرت پاییزی بپوشن....چون اصلا حوصله مریض داری رو دم رفتنشون نداشت........

وقتی همه حاضر شدن از اتاقشون اومدن بیرون و رفتن پایین.....لیام زودتر از همه حاضر شده بود و منتظر اونا بود........

سوییچ ماشین رو برداشت و لبخندی به همشون زد

لیام؛برین بیرون

زین ذوق زد و در خونه رو باز کرد و رفت بیرون و کنار ماشین وایستاد‌‌......و کنار در جلو هم وایستادن بود.......

همه کم کم پشت سر زین راه افتادن سمت ماشین و لیام آخرین نفر از خونه خارج شد و در رو قفل کرد.......

در ماشین رو باز کرد و زین سریع پرید تو ماشین و بقیه هم عقب چفت هم نشستن......لیامم نشست پشت فرمون و ماشین رو روشن کرد و شیشه عقب رو یکم داد پایین تا کندال و نایل و هری و لویی اون عقب خفه نشن....و بعد راه افتاد.......

لویی و هری کنار هم نشسته بودن و لویی اون عقب تو فشار زیادی بود.....باسنش داشت زیر باسن نایل له میشد.......

لویی؛هی نایل!میشه کونت رو بدی بالا؟؟؟؟

نایل؛چرا؟؟

لویی؛احساس نمیکنی رو کون من نشستی؟

نایل به پایین نگاه کرد و دید لویی درست میگه و ببخشید آرومی گفت و باسنش رو داد بالا......

لویی باسنش آزاد شد ولی نمیدونست کجا بذارش.....همین طوری باسنش رو هوا مونده بود دنبال جا میگشت که هری دستاش رو دور کمر لویی حلقه کرد و اون رو به سمت پاهاش هدایت کرد تا بشینه......

لویی سرخ شده بود.....نمیتونست مقاومت کنه و نشینه کمرش می‌شکست، برای همین آروم روی پاهای هری نشست......

لویی؛هوا برت نداره استایلز!فقط بخاطر اینکه کمر درد نشم بدون هیچی حرفی نشستم......

هری نیشخند زد

هری؛هوم.......

لویی؛عنتر!

هری به لویی خنده بی صدایی زد و سعی کرد حواسش رو به بیرون پرت کنه و توجهی به کون لویی که روی دیک نیمه هارد شدش بود نکنه..........

I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt