part52

483 69 124
                                    

راننده ای که جیمز براشون فرستاده بود رفتن به آدرسی که کندال گفت،دیگه وقتش بود برگرده خونه پیش خانوادش....
حتما تو این مدت خیلی نگران شدن و حتی فکر کردن مرده!دیگه به اشتباهشون پی بردن.


جلوی یه خونه خیلی شیک و مدرن وایستادن و همشون همراه کندال پیاده شدن و میخواستن تا لحظه آخر کنارش باشن و برای آخرین بار ازش خدافظی کنن.

کمکش کردن تا چمدونش رو از پله ها ببره بالا،همشون جلوی در بودن و کندال با بغض به سمتشون برگشت و دستاش رو باز کرد و یه گروپ هاگ بزرگ کردن.

کندال؛وای گاد....یه جوری بغض کردم انگار قرار نیست همو ببینیم.......من همش خونه هاتون پلاس میشم بعد ازدواجتون گفته باشم

ته حرف همه خندیدن و بعد از هم جدا شدن و کندال تک تکشون رو جدا جدا هم بغل کرد و زنگ در خونشون رو زد.

خدمتکار در رو باز کرد و با دیدن کندال جا خورد

-خا...خانم!!!شما...شما زنده ایننن؟؟؟؟

کندال؛اره مارگارت من زندم خیلی هم خوبم...میذاری بیام داخل؟؟؟


-بله بفرمایید داخل

کندال؛پسرا بعدا می‌بینمتون،مرسی واسه همه چی

براشون بوس فرستاد و رفت داخل و خدمتکار در رو بست و پسرا هم به از پله ها رفتم پایین و دوباره سوار ماشین شدن.

شان؛میشه منو نایل رو هم در خونه خودمون پیاده کنی؟

رو به راننده گفت و لیام ابرو هاش رو در هم کشید


لیام؛شان معذرت می‌خوام اما گوه نخور تو خونه ما جا هست تا روز ازدواج باید اونجا بمونین بعد برین جیمز هم بهم گفت

شان؛عا...بله چشم چشم

لیام؛خوبه آفرین



.


"دو روز بعد"



لویی؛هری باید بریم فردی بیاریم من دیگه نمیتونم تحمل  کنم الان دو روزه رسیدیم تا چند روز دیگه هم دوماه تموم میشه من خیلی نگرانم ممکنه همین الانش هم دست به کار شده باشن که فردی رو از من بگیرن و بدن به اون عوضی یا یکی دیگه!

هری؛عشقم...آروم باش میریم نگران نباش ولی اولش باید یه کار های دیگه انجام بدیم...بیا بریم پایین اون لباس ها رو هم ول کن


لباس ها رو از دست لویی گرفت و انداخت روی تخت

لویی:بذار بپوشم با هم بریم بیاریمش

با بغض گفت و هری دستاش رو گرفت

هری؛لویی بیا بریم پایین کارت دارم خب!!بعدش میریم با پلیس در خونه مایک عوضی تحویلش می‌دیم بعد میریم دنبال فردی

I will never hurt you[L/S][Z/M][N/SH]Where stories live. Discover now