part 1

7.9K 679 114
                                    

Taehyung pov

امروز دو سال میشه...
یعنی دوسال شده که پدرم مرده و من رئیس بزرگ ترین باند گانگستر کره هستم...
اوایل نمیتونستم با مرگ پدرم کنار بیام.بعدش فهمیدم که وصیت کرده که بعد از مرگش ۱۵ سال جانشینش باشم...
خیلی جا خورده بودم نزدیک دو ماه طول کشید تا بتونم خودم رو جمع و جور کنم.
امروز سالگرد مرگ پدرمه و خانوادم قراره برن سر خاکش.
ولی من مث سال قبل قرار نیست برم...
من میدونم که پدرم طبیعی نمرد و همش نقشه های دشمن های خانوادمون بوده.
ما تنها خانواده شیر این شهر یعنی سئول هستیم و چون من پسر بزرگ خانواده هستم یه جورایی حکم پادشاه رو برای این شهر دارم.

(سخن نویسنده: توجه داشته باشید.الان اینجا تهیونگ میگه ما تنها خانواده《شیر》توی سئول هستیم و حکم پادشاه رو داریم...
میدونید که این فیک هیبریده! پس تهیونگ هیبرید شیره و میدونید که شیر سلطان جنگله😐😂).

خیلی وقته دنبال قاتل های پدرم میگردم... بلاخره طی این چند روز تونستم چند تا مدرک مهم ازشون پیدا کنم و قراره بفرستم برای نامجون هیونگ تا پیگیری کنه.
گوشیم و برداشتم که به نامجون هیونگ پیام بدم ولی یادم اومد شمارش رو عوض کرده و چند روز پیش شمارش رو برام خوند و منم تا جایی که یادم میاد حفظ کرده بودم.پس شماره ای که حفظ بودم رو وارد کردم و یه پیام براش فرستادم.

_بفرستم؟

هنوز یک مین نگذشته بود که نامجون هیونگ جواب داد.
+بفرست

و تمام سر نخ ها رو برای هیونگ فرستادم و از گوشی خودم پاک کردم چون امکان هک شدن گوشیم و خیلی چیزا هست...
.
.
.
.
.
Junkook pov
من یه هیبرید خرگوشم که اهل تفریح هستم...
همه به خاطر اینکه من یه خرگوشم ضعیف میبیننم.ولی در اصل من از خانواده ی پولداری هستم.
یه دوست خیلی صمیمی دارم به اسم جیمین که یه هیبرید گربه اس...
کل راز های هم رو میدونیم.
یعنی اگه خانواده هامون صحفه چت‌ ما رو بخونن رسما به چوخ میریم...
امروز با جیمین رفته بودیم شهر بازی و کلی عکس گرفتیم.اینقدر زیاد که گوشی جفتمون خاموش شد. :)
بعد از ساعت ها بازی داشتیم از هم جدا میشدیم که جیمین گفت دیروز نتش تموم شده پس وقتی رسید خونه از سیم کارت دومش که تازه خریده و نت رایگان دارع استفاده میکنه و عکس ها رو برام میفرسته...
وقتی سوار ماشین شدم تازه یادم افتاد که شماره تازه جیمین رو نگرفتم ولی دیر شده بود و جیمین رفته بود و من هم نصف راه رو اومده بودم.
الان ۴ ساعته از اومدن من به خونه میگذره و منتظر یه پیام از جیمینم که بلاخره صدای دینگ مانند گوشیم بلند شد.رفتم سر گوشیم و پیامی حاوی:

_ بفرستم؟
شماره ناشناسه پس حتما جیمینه و با شماره جدیدش میخواد عکس ها رو بفرست.

+ بفرست

بعدش چند تا عکس و پی دی اف برام ارسال شد.گیج شدم.‌اینا دیگه چین؟حتما جیمین اشتباه فرستاده.
عکس ها و پی دی اف ها رو دونه دونه باز کردم و چیزای عجیبی داشتن که چیزی ازشون متوجه نشدم.حتما چیزای شخصیشه پس همه رو پاک کردم که حافظه ام پر تر از این نشه....
وقتی چند دقیقه گذشت دیدم مثل اینکه قصد نداره عکس های خودمون رو بفرسته پس براش نوشتم:

+هی هیونگ اینا چیه ؟ عکس ها چی شد؟اونا رو بفرست.

بعد از چند مین یه پیام اومد وقتی بازش کردم چشمام اندازه دوتا هندوونه شد:

_هی تو کی هستی؟ اسمت چیه ؟مگه تو نامجون نیستی؟

+نح خیر من نامجون نیستم بعدشم اسمم به تو ربطی نداره خودت بگو کی هستی ؟

_مهم نیست من کی هستم اون چیزایی که برات فرستادم رو دوباره برام بفرست و برای همیشه از گوشیت پاکشون کن.

+اوه ببخشید ولی من همه ی اونا رو پاک‌ کردم.

_دروغ نگو بچه جون من عصاب درست حسابی ندارم پس همین الان دوباره اونا رو برام میفرستی!!

این چی میگه؟ من دروغ میگم؟چرا حرف اضافه میزنه اشتباه از خودش بود که برای من فرستاده حالا من بده شدم ؟

+اول درست حرف بزن خانوم/آقا.... بعدشم من دلیلی ندارم که دروغ بگم.همشون رو پاک کردم مشکل از خودتون بوده که اشتباهی برای من فرستادید!!!
.
.
.
.
Tae pov

نه نه نه نههههه
چطور میتونه اینو بگه... من واسه پیدا کردن اون‌ مدارک و سر نخ نزدیک دو سال وقت گذاشتم،الان این جوجه فکلی چی میگه...

+ اول درست حرف بزن خانوم/آقا.... بعدشم من دلیلی ندارم که دروغ بگم.همشون رو پاک کردم مشکل از خودتون بوده که اشتباهی برای من فرستادید!!!

واقعا دیگه رفته بود رو عصابم... من اونا رو حتی از گوشی خودمم پاک کردم‌،نمیتونم باور کنم.

_شاید گوشیتو خودم ببینم تا باور کنم.همین‌ الان بگو کجایی تا بیام.

واقعا نمیتونم صبر کنم... اگه واقعا پاک کرده باشه همونجا یه گوله تو سرش خالی میکنم.

+هی هی هی من حتی اسمت رو نمیدونم چطوری بهت اعتماد کنم؟ بعدشم الان ساعت ۱۰ شبه

هه حرف از اعتماد میزنه!!
سریع شمارش سیو کردم و بهش زنگ زدم.
ولی تماس رو رد کرد و یه پیام داد:

+هی من‌ چرا باید جواب بدم؟

_فقط جواب بده و به سوال هام پاسخ بده.

دوباره بهش زنگ زدم که بازم رد کرد دیگه داشتم منفجر میشدم.

_بهت گفتم جواب بده تا خودم پیدات نکردم.

+مثلا چطوری میخوای پیدام کنی؟

_هه پس از این دخترای لوس هستی... فقط یه بار دیگه زنگ میزنم اگه جواب ندی هر چی دیدی از چشم‌ خودت دیدی!!!

دوباره بهش زنگ‌ زدم که جواب داد.
فهمیدم که از تهدیدم ترسیده،با این فکر پوزخند صدا داری زدم که فک کنم شنید.

+هی تو فکر نکن از تهدیدت ترسیدم فقط خواستم جواب بدم زودتر از دستت خلاص شم.

_اره معلومه.ادرس خونتون رو بده یا حداقل بگو به کجا نزدیکی تا بیام.

+هووووف مث اینکه ول کن نیستی... باشه بیا به ..................... ( مثلا الان آدرس گفت).

وقتی آدرس رو داد بدون خداحافظی قطع کردم و سمت آدرسی که داد بود حرکت کردم.

(توجه داشته باشید پیام ها و صحبت های جانکوک با + نشون دادم و پیام ها و صحبت های تهیونگ با _ نشون دادم)
_________________________________________

ووت بدیدد

All My Life💜Onde histórias criam vida. Descubra agora