33

343 43 38
                                    

تونی: *از بغل استیفن بیرون میاد* میگم... کسی پیتر و وید رو ندیده؟

جارویس: هم اکنون اونا در خیابان مرلین هستن و انبوه زیادی از مردم دورشون جمع شدن...

تونی: مرسی فهمیدم نمی خواد ادامه بدی. *با زره آهنیش از پنجره بیرون میزنه*

استیفن: یعنی چهره داغان باید تو همه لحظه های رومانتیک ما باشه؟ 😑

همون لحظه توی یه فروشگاه خرید بزرگ

باکی: *سبد خرید رو خالی میکنه* این پاکت آلو رو جدا بذار لطفا.

حسابدار: بله حتما. قیمت کل میشه 19.44 دلار.

باکی: هممم سال خوبیه.

حسابدار با خنده: ها ها اون سال و یادت میاد؟

باکی: آره همون سالیه که من مُردم.

حسابدار: ....تو یه ومپایری؟

باکی: نه یه چیز خیلی بهتر. من یه روح سرگردانم.

حسابدار: اوه... حالا لطف کنید مبلغ و پرداخت کنید‌.

باکی: الان تو نباید بترسی؟ *گوشیش زنگ می خوره* بی خیالش...

سم پشت گوشی: *یه چیزایی بلغور میکنه*

باکی: چییییییی؟

چند دقیقه قبل : برج اونجرز

استیو: حتما مشکلی پیش اومده. ما هم باید برای کمک بریم. *سمت در میره ولی وقتی دستگیره رو میکشه می فهمه قفله*

جارویس: مستر راجرز ، آقای استارک دستور دادن بدون اجازه ایشون هیچ کس خارج نشه.

استیو: چه مسخره بازی ها! الان از پنجره بیرون میپرم نزدیک ترم هست. هیچ کس حتی نات هم نمی تونه جلوی منو بگیره.

سم:

سم: *گوشیشو بر می داره و شروع میکنه به شماره گرفتن*

استیو:

استیو: سم!

استیو با اضطراب: سم داری چیکار میکنی؟

سم: *لبخند شیطانی*

استیو از استرس در حال عرق کردن: سم چه غلطی کردی؟

باکی: *یه دفعه از نا کجا آباد پیداش میشه* استیون گرنت راجرز!!!

استیو: باشه غلط کردم نمی پرم.

باکی: آفرین حالا شد.

لوکی: *در حال جدول حل کردن*

ثور: داری چیکار میکنی؟

لوکی: دارم اورانیوم غنی می کنم.

ثور: وای تو چقدر نخبه ای *-*

لوکی: *اهمیتی نمیده و سعی میکنه اسم ثور رو توی دو باکس برای معادل احمق جا بده*

کلینت: اینا چیه به بچه من یاد دادی؟

لوکی: بَده از علم بی نهایتم بهش دادم؟

کلینت: لیلا ، بابا ، بیا اینجا.

کلینت: لیلا تو شیش تا سیب داری. دوتاشونو میدی به دوستت. الان چی داری؟

لیلا: یه دوست *-*

لوکی: نه والا این کاره ثوره احمقه از این چیزای چرت و پرت به بچه ها یاد میده.

کلینت: اوکی این یکی قبول. کوپر بیا اینجا.

کلینت: کوپر تو بگو. نه تا شیرینی داشته باشی و بخوای بین سه تا دوست تقسیمشون کنی به هر نفر چقدر میرسه؟

کوپر: یه قبر.

کلینت: اینو چی میگی؟

لوکی: وای چه بچه با استعدادی داری. *-* بیا بریم بازم بهت درس بدم عمو جون. *دست کوپر را گرفته و دنبال خود می کشاند* هه هه هه

__ __ __ __ __ __ __ __ __ __ __ __ __

جواب سوال قبل:
لوکی بین 1000 تا 1100 سالشه که ما تقریبی هزار در نظر می گیریم.
اولین جواب متعلقه به ParParVLH 🥳

سوال امروز:
کدوم بازیگر دو نقش جدا برای مارول بازی کرده؟
(می تونه چند نفر باشه ولی یه نفر کافیه)

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 18, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Living In Avengers TowerWhere stories live. Discover now